سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/10/17
2:53 صبح

کربلا...

بدست عبدالحمید بیات در دسته

السلام علیک یا مولای یا اباعبدالله الحسین

 

پیاده روی کربلا

 

خیلی دلتنگ پیاده روی از نجف تا کربلا شدم. اینو فقط کسانی می فهمند که این مسیر رو پیاده رفته باشن...

و خیلی خیلی دلتنگ حرم با صفای ارباب بی کفنم... خیلی خیلی...

امروز رفته بودم بدرقه بچه هایی که داشتن می رفتن کربلا، خیلی حسرت و غبطه خوردم... خیلی...

دعا کنید ارباب عنایتی با حال زارم کنند...

 

 


90/6/2
5:25 عصر

پشت به فرمان توایم خامنه ای!

بدست عبدالحمید بیات در دسته

اوایل ماه مبارک توفیقی حاصل شد و در میان جمعی از برادران حزب اللهی به گفتگو نشسته بودیم. بحث کشید به مسأله لزوم تبعیت از مسئول بالا دستی و ارتباط این مسأله با ساختار ولایی گروههای حزب اللهی. دوستان ایراد کردند که تبعیت از ولی فقیه با تبعیت از مسئول مثلا یک مجموعه فرهنگی متفاوت است و به دنبال راهکاری بودند که اختلافاتی که معمولا پیدا می شود را توجیه کنند. وقتی اختلاف نظر بالا کشید و گروهی به اسم تبعیت از آقا سرپیچی از برخی وظایف را توجیه می کردند...

یک دفعه از جمع دوستان پرسیدم چند نفر آخرین سخنرانی آقا را خوانده و زیر نکات مهم اش خط کشیده اند (نه اینکه پیگر عملیاتی کردن فرمایشات باشندها! فقط بخوانند ببینند آقا چی گفتن تبعیت باشد برای بعد...) در کمال تعجب هیچ کس دست بلند نکرد

این دفعه پرسیدم خب سه تا دیدار آخر آقا با کیا بوده؟ اهم فرمایشات که اخبار هم 50 بار تکرارش کرده چی بودن؟ بازهم کسی 3 دیدار آخر آقا را یادش نبود! و اهم فرمایشات که هیـــــــــــــچ...

به خودم گفتم بحث تئوریک درخصوص حد و مرز تبعیت از دیگران بماند برای هزار سال بعد... در مورد وجوب تبعیت از ولی فقیه که شک نداریم، کسی که امر امامش را نمی داند می خواهد از چه چیزی تبعیت کند؟

چند روز پیش دیدار آقا با دانشجوها بود. آقا چقدر با دقت به حرفهای بچه ها گوش می دادن و نکته برمی داشتن و ...

حسابی شرمنده شدم و به خودم می گفتم:

ما همه «سربار» توایم خامنه ای!

«پشت» به فرمان توایم خامنه ای!

***

مرتبط (تعجب نکنیدها!)

 

***

پی نوشت

به نظرم جبهه حزب الله نیازمند برخی بحث های تئوریک است یکی از آن ها همین مسأله ولایت و میزان تسری یافتن آن از بالا به پایین و حد و مرز تبعیت از مسئول بالادستی(چه رئیس جمهور باشد چه وزیر چه مدیر کل تا برسد به مسئول مجموعه های فرهنگی و...)

باید برای نیازمندی های تئوریک حزب الله بیش از پیش فکر کرد چرا که الحمدلله امروز انقلابمان گردنه های سخت را پشت سرگذاشته و امروز زمان تئوریزه کردن اندیشه های انقلاب فرا رسیده است.

 

 

 


89/6/18
4:26 صبح

حاجی کمیل به فریاد ما بسیجی ها برس!

بدست عبدالحمید بیات در دسته صدا و سیما، رسانه، حاجی کمیل، فارسی1، انقلاب، بسیج، اسلام ناب

حاجی کمیل سلام!
اولین بار که اسمت را شنیدم، نمی دانستم چه کاره ای و شغلت چیست ولی از اسمت معلوم بود که از بچه های جنگ هستی. اسم تو مرا یاد جبهه و «حاجی» و «گردان کمیل» می انداخت. شنیدم شبکه ای تلویزیونی راه انداخته ای و برای خودت کسی شده ای.
 حاجی کمیل! چند شب دیگر «راز» مثل «دیروز، امروز، فردا» خواهد شد و دیگر پخش نمی شود. ما بسیجی ها دیگر سهمی از صدا و سیما نخواهیم داشت، جز اخبار! اخبار را هم فقط به این امید نگاه می کنیم که شاید «آقا» دیداری با جمعی داشته اند و ما جمالشان را از شیشه تلویزیون ببینیم و گرنه اخبار هم بیشتر در مورد مسابقات گاوبازی و فوتبال و ... می باشد نه آرمان های انقلاب.
در صدا و سیما بسیجی ها و اسلام بسیجی ها راه ندارند. بسیجی خوب در تلویزیون، یک بسیجی مرده است. او باید در دوران جنگ حتما شهید بشود تا مبادا پایش به جامعه امروز برسد. بسیجی های تلویزیون هرگز پایشان به شهرها نمی رسد و قرار است فقط در بیابان های خرمشهر شهید بشوند و هیچ کدامشان در سعادت آباد و ونک به شهادت نخواهند رسید. بسیجی های تلویزیون برای دوست دخترشان می جنگند نه برای امامشان. بسیجی های تلویزیون موجوداتی هستند با چفیه ای دور گردن و مقداری ریش که نماز هم می خوانند اما هیچ کاری با زالوصفتان و مفسدان و منافقان ندارند. بسیجی های تلویزیون هیچ حرفی از «اسلام مبارزه و اسلام ناب» نمی زنند. بسیجی های تلویزیون کمترین نسبت را با «ولی» دارند و حتی ممکن است اصلا هیچ نسبتی هم نداشته باشند! بسیجی های تلویزیون حتی در مورد محاکمه سران فتنه هم سخنی نمی گویند...
حاجی کمیل! تو را به نان و نمک جبهه به داد ما بسیجی ها برس! کاری بکن که ظاهرا امیدی به صدا و سیما نیست.
حاجی کمیل! اگر می خواهی ما بسیجی ها را هم مخاطب تلویزیونت بکنی اولین قدم آن است که بدانی رسانه ای رسانه بسیجی هاست که در راه آرمان های انقلاب با احدی تعارف ندارد، حتی اگر استوانه و استوانه زاده باشد. رسانه ای رسانه بسیجی هاست که کارکردش آگاهی بخشی و قیام است نه قعود و «سر»گرمی. 
رسانه بسیجی ها به «جام جهانی» بها نمی دهد، به «انقلاب جهانی» بها می دهد. در رسانه بسیجی ها مهم نیست که «توپ» چه کسی آفساید است، مهم این است که «چه کسی» آفساید است و چه کسی آفساید نیست.
در رسانه بسیجی ها ترافیک خیابان های چین و ماچین اهمیتی ندارد، ترافیک پروازهای تهران- لندن است که اهمیت دارد. 
در رسانه بسیجی ها حتی گران قیمت ترین الماس جهان هم قیمتی ندارد، الماس نایاب «ولایت» است که ارزشمند و قیمتی است.
حاجی کمیل! اگر می خواهی ما هم شبکه ات را نگاه کنیم، برنامه هایی برای «ما» بساز!
«دیروز، دیروز، دیروز» بساز. برای کسانی که در زندان های ساواک، فقط به عشق امامشان، یعنی حضرت روح الله، شکنجه ها را تحمل می کردند. برای شهدایی که همه چیزشان را برای امامشان فدا کردند و برای آن ها که همه زندگی خود را وقف امام(ره) و راه او کردند.
«امروز، امروز، امروز» بساز برای شهدایی که در فتنه 88 مظلومانه به شهادت رسیدند و امروز کسی سخنی از آن ها نمی گوید. برای آن هایی در عرصه مبارزه با نفاق جان بر کف گرفته اند و دشمن ناجوانمردانه آبروی آن ها را هدف قرار می دهد. حاج سعید قاسمی و حسین الله کرم و حتی حاج منصور را دعوت کن تا به مردم بصیرت هدیه کنند. برای پابرهنگانی بساز که حتی اگر حماسه ای چون «نه دی» خلق کنند، باز هم کمترین سهم را از رسانه خواهند داشت.
این برنامه را برای برخی دیگر هم بساز. برای آن ها که زمانی به عشق ولایت شکنجه شدند و امروز خودشان دستشان را از دست ولایت جدا کرده اند. برای آن هایی که امروز منافق شده اند و فتنه گر. 
«هر روز، هر روز، هر روز» را هم بساز و بگو « تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم» و این مبارزه هر روز هست چرا که هر روز عاشوراست. بگو مبارزه ما در مسیر تحقق آرمان های انقلاب هر روز شدیدتر از دیروز خواهد بود و آنان که در طول مسیر خسته می شوند نباید خود به سدی در مقابل این حرکت تبدیل شوند. بگو در راه آرمان ها هر روز محکم تر از دیروز خواهیم بود؛ پس کار و همتمان هم بیشتر از دیروز خواهد شد.
«فردا، فردا، فردا» را هم بساز و در این برنامه با جرأت و شجاعت و با صدای بلند اعلام کن که «آینده از آن حزب اللهی هاست». سعی نکن بیخودی به غفلت زدگان و مردگانِ زنده امیدواری بدهی که شما هم سهمی از آینده خواهید داشت. با جرأت اعلام کن با کاروان انقلاب همراه شوید و گرنه امواج خروشان این انقلاب شما را با خود خواهد برد. به مستکبران و زالوصفتان بگو امواج خروشان این انقلاب، زمین را از لوث وجود شما پاکیزه خواهد نمود و این مستضعفان همیشه تاریخ اند که زمین و زمان را به دست خواهند گرفت. بگو آن روز دیگر نخواهید توانست به مولایمان کوچکترین اهانتی بکنید...
اما دیگر برایمان «راز» نساز. از رازِ نوشیدن جام زهر سخن مگو که همه ما بسیجی ها از آن خبر داریم اما هیچ کداممان طاقت شنیدنش را نداریم... اگر هم خواستی از رازها سخن بگویی، بگو راز اینکه سران فتنه را محاکمه نمی کنند چیست؟ یا راز آن هایی که محاکمه شده اند به مرخصی های طولانی مدت آمده و فتنه ای جدید راه می اندازند، چیست؟ بگو راز این که بسیجی ها را به تلویزیون راه نمی دهند چیست؟ بگو راز این مصلحت ها و مصلحت سنجی ها چیست؟
حاجی کمیل! اگر رضایت پابرهنگان و مستضعفین را بر رضایت مستکبرین ترجیح می دهی، به عنوان پیشنهادهای اولیه به چند خط بالا عمل کن و اگر مرد مبارزه با اسلام امریکایی نیستی و فقط می خواهی برنامه هایی بسازی که کسی از آن ها نرنجد، هر شب از تلویزیونت «نود» پخش کن به علاوه تعدادی فیلم و سریال معمولی با موضوعات تکراری!


***
پی نوشت
حاجی کمیل! وقتی فهمیدم تو رئیس «فارسی1» هستی، تمام آن حسن ظنی که به خاطر اسمت پیدا کرده بودم را از دست دادم و فهمیدم تو حتی از صدا و سیما هم بدتری!
حاجی کمیل! بیخودی برای جذب مخاطب بسیجی تلاش نکن؛ چون ما بسیجی ها ماهواره نداریم.
اگر مسئولین صدا و سیما تا این جای نامه را خوانده اند، بقیه اش را نخوانند که راضی نیستم چون می دانم جرأت عمل کردن به آن را ندارند! بهتر است بروند 90 پخش کنند و دیروز، امروز، فردا را هم حتما قطع کنند.



89/6/17
4:36 عصر

ورود به حرم امیرالمومنین از باب الرضا

بدست عبدالحمید بیات در دسته نجف، امیرالمومنین(ع)، حضرت زهرا(س)، امام رضا(ع)، سفرنامه

چند روز قبل از نیمه شعبان در نجف اشرف مهمان امیرالمومنین علیه السلام بودیم. مسیر تشرفمان به حرم خودش روضه ای مکشوف بود. در کنار حرم مطهر دارند یک صحن جدید می سازند. صحن بزرگی به نام «صحن جامع حضرت زهرا(س)».  خب می دانید که براساس حدیث «انا و علی ابوا هذه الامه» امیرالمومنین پدر همه ما محسوب می شوند و وقتی در کنار حرم پدر اسم مادرمان را می شنویم، خود به خود یاد روضه های مدینه و کوچه بنی هاشم می افتیم و امان از روضه مدینه... امان

خلاصه از کنار این صحن جامع عبور می کردیم تا به درهای حرم می رسیدیم و می خواستیم داخل حرم بشویم. از چه بابی وارد می شدیم؟ از باب الامام علی ابن موسی الرضا(ع). ما ایرانی ها خودمان را ریزه خوار سفره امام رئوف می دانیم. وقتی برای ورود به حرم می خواهی از باب الرضا وارد شوی، می فهمی که برات سفرت را چه کسی داده است... پنجره فولاد رضا، برات کربلا می ده

نجف
توضیح: قسمت سمت راست که توسط دیواره های بتونی محدود شده، محل ساخت صحن جامع حضرت زهرا(س) می باشد.

89/6/14
2:55 صبح

سوالی که آتش به جگرم زد

بدست عبدالحمید بیات در دسته کربلا، بالای سر، شش گوشه، شهید

در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام عربی از خادم حرم پرسید: «رأس الشریف منا؟» می خواست بره بالای سر ارباب. وقتی این سوال رو پرسید تمام وجودم آتش گرفت و با خودم گفت فدای ارباب سرجدا... 

سری به نیزه بلند است در برابر زینب

خدا کند که نباشد سر برادر زینب




89/5/21
10:52 صبح

در فراق کربلا

بدست عبدالحمید بیات در دسته کربلا، زیارت، نیمه شعبان

شب نمیه شعبان در کرببلا مهمان حضرت اباعبدالله الحسین بودم. نایب الزیاره همه بسیجی ها وهیاتی ها. بعد از برگشت هرچه تلاش کردم که مطلبی در مورد کربلا بنویسم، نتوانستم. به قول بزرگان یدرک و لایوصف. کربلا را نمی توان توصیف کرد... در یک جمله می گویم خداوند کربلا را در زمین قرار داده تا به بنی بشر بگوید آن بهشتی که وعده داده ام حق است و اگر باورتان نمی شود بیایید و ببینید...

در یک کاروان چهارصد نفره به همراه دانشجویان دانشگاههای تهران به پابوس اربابمان مشرف شدیم و خداوند توفیق داد که از نجف تا کربلا را پیاده طی کنیم. نمی دانید چه صفایی داشت... نمی دانید... مردم عراق از زن و مرد، پیر و جوان و حتی کودک این مسیر را پیاده می آمدند. هزاران عراقی علی رغم خطرات مسیر از جمله بمبگذاری، فقط به عشق حسین فاطمه(سلام الله علیهما) پیاده این مسیر را طی می کردند و ما هم قطره ای بودیم در دریای بی کران عاشقان حضرتش. گروه دیگری از عراقی ها هم به صورت خودجوش در طول مسیر «موکب» زده بودند. موکب همان ایستگاه صلواتی خودمان است. هر کس بنابر توان و استطاعت مالی خود و به هر طریقی که از دستش بر می آید از زائران امام حسین پذیرایی می کند. بیشتر موکب ها به مردم آب می دهند و معمولا بر ظرف های آب می نویسند: «اشرب الماء و اذکر عطش الحسین(ع)». برخی دیگر نهار و شام به زائران می دهند. برخی زیرانداز و سایبانی درست کرده اند برای استراحت زائران و خلاصه هر کس هر چه از دستش برمی آید برای رفاه زائران ارباب انجام می دهد. اگر شما قصد داشته باشید در این ایام از نجف به کربلا پیاده بروید جز یک جفت کفش خوب به هیچ چیز نیاز ندارید، حتی پول! همه چیزتان را مردم در طول مسیر به طور صلواتی تامین کرده اند.

به کربلا هم که برسی در تمام حرم و بین الحرمین و گوشه و کنار امکان خوابیدن و استراحت فراهم است و نیازی به هتل و امثال آن ندارید. در ساعات نهار و شام هم حرم ارباب به تمام زائران غذای حضرتی می دهد. بنابراین در کربلا، خود حرم اباعبدالله است که از شما پذیرایی می کند(مردم مشهد و تولیت آستان قدس یاد بگیرند)

وقتی انسان از کربلا برمیگردد تا مدتی غم دل او را می گیرد و به شدت دلتنگ کربلا و ارباب می شود ولی کم کم دنیا بین او و اربابش حجاب می شود و امان از دست این دنیای نامرد... انسان می ماند و خاطره هایش از کربلا و تمام لحظه هایش. و امان از لحظه وداع و زیارت وداع... امان...

نمی دانم شاعر این شعر زیبا کیست اما واقعا زبان حال زائران است:

دل سپردیم به تو حرکت کردیم

بعد یک عمر که ماندیم... حرکت کردیم

دستهامان همه خالی...نه! پر از شعر و شعور

عشق فرمود بیایید اطاعت کردیم

خاک آلوده رسیدیم به آن تربت پاک 

اشک آلوده ولی غسل زیارت کردیم

گفته بودند که آرام قدم برداریم

ما دویدیم... ببخشید جسارت کردیم

سهم مان در حرم یکسره سرگردانی

بس که با قبله شش گوشه عبادت کردیم

تشنه بودیم دوبیتی بنویسیم برات

از غزل باری چشمان تو حیرت کردیم

همه با قافیه عشق مصیبت دارند

از تو گفتیم اگر ذکر مصیبت کرده ایم

وقت رفتن که حرم ماند و کبوترهایش

بی پر وبال نشستیم و حسادت کردیم

و سری از سر افسوس به دیوار زدیم

و نگاهی غضب آلوده به ساعت کردیم

بین مان باشد، آن شب... ما... بین الحرمین

از چه با زینب و عباس و تو صحبت کردیم

کاش می شد که بمانیم ضریحت در دست

دل سپردیم به چشم تو و جرکت کردیم...


89/3/24
5:6 عصر

فتنه ای که در راه است...

بدست عبدالحمید بیات در دسته

اکنون نزدیک به یک سال از فتنه تاریخی سال 88 گذشته است و به فضل الهی، دشمنان اسلام باز هم با شکست و فضیحت در توطئه های خود ناکام مانده اند و ناچار به عقب نشینی شده اند. اما بدیهی است که دشمنان از دشمنی خود دست نکشیده اند و مشغول طراحی توطئه ای جدید علیه اسلام و انقلاب هستند. دشمنان در اتاق عملیات خود مشغول تحلیل علل شکست خود هستند تا بتوانند براساس آن برای آینده عملیاتی جدید طراحی کنند.

 فتنه گذشته به دو دلیل اصلی شکست خورد:
اول آن که خیلی زود ماهیت ضد اسلامی و لائیک خود را به نمایش گذاشت و به سرعت علیه مقدسات دینی ملت قیام کرد. ماهیت فتنه در عاشورای 88 بر ملت مومن و متدین  ایران آشکار شد و ملت یکپارچه علیه آن قیام کردند. اگر سران و تفکران فتنه به این وضوح در مقابل «دین» ملت نمی ایستادند، شاید هنوز هم بودند گروهی از مردم که تمایلی به آنان داشته باشند؛ اما با این اقدامات ریزش بدنه اجتماعی فتننه به حداکثر ممکن رسید و تمام برنامه های فتنه گران به شکست انجامید.

ثانیا آن که درست یک هفته پس از انتخابات در نماز جمعه تاریخی 29 خرداد به امامت آیت الله خامنه ایحفظه الله ملت ایران نشان دادند که تحت امر ولی فقیه زمان هستند و خاک ناامیدی را در چهره فتنه گران پاشیدند. مقام معظم رهبری با درایت و هوشمندی خود ضمن هدایت و جهت دهی به ملت فرماندهی جبهه حق را به نحو احسن انجام دادند. امت نیز با تبعیت مثال زدنی از ایشان ولایت پذیری خویش را به اثبات رساندند و ولایت گریزان را شکست دادند.

براساس دو گزاره اساسی فوق دشمنان به طراحی فتنه ای جدید علیه انقلاب مشغول خواهند شد:
1. فتنه گران را به دو گروه «اصلاح طلب» و «رادیکال» تقسیم خواهند نمود و با تخطئه گروه رادیکال سعی خواهند نمود مسئولیت تمامی وقایع فتنه را به دوش گروه رادیکال بیندازند. از سوی دیگر خود را به عنوان «اصلاح طلبانی اصولگرا(!)» معرفی خواهند کرد و خواهند گفت ما ضمن اعتقاد کامل به اصول نظام به برخی مسائل جاری مملکتی انتقاد داریم و خواستار اصلاح آن امور هستیم. فتنه گران به این شیوه سعی خواهند کرد به آغوش ملت بازگردند و بدنه ای اجتماعی برای فتنه آینده خویش تدارک ببینند. این جریان مدتی است شروع شده و از بهاءالله تا نخست وزیر منفور مشابه چنین سخنانی را بر قلم و زبان آورده اند. البته در هنگامه اقدام عیه انقلاب همینان به رادیکال ترین افراد تبدیل خواهند شد.

2. دشمنان، از این پس به جای حمله صریح به مبانی دینی و اعتقادی مردم به طراحی برنامه هایی پیچیده برای ایجاد انحراف در دین داری مردم خواهند پرداخت و نسخه ای بدلی از دین را به جای اسلام ناب به مردم معرفی خواهند نمود. تبلیغ و ترویج اسلام امریکایی خواهند پرداخت و به وسیله آن در مقابل جریان اسلام ناب قد علم خواهند کرد.

3. به رخنه در کانون های مذهبی –حوزه های علمیه، مساجد، پایگاههای بسیج، هیأت های مذهبی و...- روی خواهند آورد. سعی خواهند کرد هر چه بیشتر در بیت علما و مراجع نفوذ کنند و به مرور زمان بین علما و نظام اسلامی جدایی بیفکنند و تجربه تلخ قیام مشروطه را در خصوص انقلاب اسلامی تکرار نمایند. فراموش نمی کنم که گروهی از سلطنت طلبان خارج کشور با بدن هایی نیمه عریان شعار می دادند: «آیات عظام کجائید؟ برآیید، برآیید»!!!. نفوذ به بیت علما و کانون های مذهبی و سوء استفاده از اعتبار آنان، گستره ای از بیت امام راحل(ره) تا ائمه جماعت مساجد را شامل خواهد شد.

4. همزمان با تلاش برای نفوذ به بیت علما، به «مرجع سازی» روی خواهند آورد و برخی چهره های روحانی را با عنوان «مرجع تقلید» به مردم معرفی خواهند کرد. چنین پروژه ای در همان روزهای مرگ حسینعلی منتظری توسط محسن سازگارا کلید خورد. او یوسفعلی صانعی را به عنوان «مرجع سبز» ایران معرفی کرد که این اقدام با واکنش سریع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مواجع شد و به شدت با آن برخورد گردید. دشمان اسلام از سوی دیگر علما و مراجع تقلیدی که در مقابل آنان ایستادگی بکنند را به شدت مورد تخریب و تهمت و افترا قرار خواهند داد و اگر –خدای ناکرده- روزی دشمنان اسلام در ایران قدرت بیابند، از این که با این بزرگواران همچون شیخ فضل الله نوری رفتار کنند هیچ ابایی نخواهند داشت.

5. نفوذ در بیت علما و مراجع و مرجع سازی در نهایت به «ولی سازی» خواهد رسید. سرالاسرار تمامی موفقیت های ملت در 30 سال گذشته، تبعیت از ولایت بوده است و تا زمانی که ملتی تحت ولایت ولی خدا، ید واحده باشد، شکست نخواهد خورد. بنابراین دشمنان اسلام سعی خواهند کرد مدلی مشابه مدل عراق را در ایران اجرایی کنند. گروهی را به عنوان طرفداران آیت الله فلان و گروه دیگر را طرفدار آیت اللهی دیگر معرفی خواهند کرد و روز به روز به تعداد این گروه ها دامن خواهند زد و «ولی» هر گروه را خودشان معرفی خواهند کرد و بارزترین خصوصیت آن ولی این خواهد بود که با ولی فقیه زمان زاویه دارد. در نتیجه رهبری امت و امت را دچار تشتت می کنند. مطرح شدن مسأله «شورای رهبری» در ایام نزدیک انتخابات سال گذشته توسط برخی افراد پشت پرده فتنه، مسأله ای مشکوک است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.

راه نجات امت از فتنه های آخرالزمان، تمسک به ریسمان الهی ولایت و بصیرت می باشد و به یقین امتی که امام دارد و از او تبعیت می کند شکست نخواهد خورد.


89/3/12
11:7 صبح

مسأله حجاب و مقاومت فرهنگی جامعه

بدست عبدالحمید بیات در دسته

مدتی است که مسأله حجاب بیش از گذشته مورد توجه مردم کشورمان قرار گرفته است. راهپیمایی های مردمی پس از نماز جمعه، تجمع دانشجویان در مقابل شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیانیه های گروه‌های مختلف در اعتراض به بدحجابی، موضع گیری های علماء و شخصیت های فرهنگی و... همگی نشان گر افزایش حساسیت عمومی نسبت به این ناهنجاری اخلاقی می باشد. اما در خصوص مسأله حجاب توجه به برخی نکات ضروری می نماید:

یکم: افزایش توجه به بی عفتی های موجود در جامعه نشان گر زنده بودن روح غیرت دینی در بین مردم ایران می باشد. این غیرت دینی برای حیات و پویایی یک جامعه دینی بسیار ضروری است و جامعه ای که فاقد این روحیه باشد، به ناچار در چاه تساهل و تسامح فروخواهد غلطید و در نتیجه ارزش های دینی در آن روز به روز کم رنگ تر خواهد شد. وجود این روحیه در میان مردم ضامن حفظ حدود دین مقدس اسلام در جامعه است.

دوم: زنده بودن این روحیه در مردم باید توسط مسئولین قدر دانسته شود و از آن باید در جهات مورد تاکید دین استفاده نمود. برخی از احکام بیشتر از سایرین مورد تاکید شرع مقدس اسلام قرار دارند و اسلام برای آن ها ضریب اهمیت بیشتری قائل است. دستگاه‌های فرهنگی باید براساس همین ضرایب اهمیت و نیازهای روز جامعه دینی، غیرت اسلامی امت حزب الله را جهت دهی کنند. به طور مثال یکی از مشکلات جامعه ما مسأله فساد اقتصادی و سیاسی و یا مسأله آقازاده هاست که اگر اعتراضات مردمی در این سمت و سو جهت دهی شود، فضای سیاسی- اجتماعی کشور دست خوش تغییرات عمیق و گسترده ای خواهد شد و آنان که به تعبیر حضرت روح الله «زالو صفت» هستند از بدنه نظام اسلامی جدا خواهند شد.

سوم: مسأله بدحجابی به عنوان یکی از معضلات فرهنگی کشور، ناشی از عوامل مختلفی است. از جمله آن ها می توان به تأثیر شخصیت های سیاسی و برنامه های آنان بر فرهنگ عمومی کشور اشاره کرد. زمانی رئیس دولت بازسازی از کفایت مانتو برای حجاب بانوان سخن گفت و کنار گذاشتن چادر را تلویحا تایید کرد؛ فائزه هاشمی از دوچرخه سواری بانوان سخن گفت و در تبلیغات انتخاباتی مجلس چکمه قرمز می پوشید و پس از آن دولت اصلاحات بود که با شعار آزادی به جنگ بندگی و آزادگی آمد و به سست کردن بنیان های دینی و اعتقادی مردم پرداخت. نتیجه چنین اقداماتی امروزه در جامعه به شکل بدحجابی و بی عفتی ظهور و بروز یافته است. نباید از نقش شخصیت های غیرسیاسی مثل بازیگران سینما، برخی اساتید دانشگاه و امثالهم در ترویج بدحجابی را نباید نادیده انگاشت.

چهارم: بر خلاف آن چه مشهور است بدحجابی در سال جاری افزایش نیافته است و «شیب حجاب» در کشور ما رو به بالاست. مقایسه میان وضعیت خیابان های تهران در زمان دولت اصلاحات و شرایط فعلی به وضوح همین مطلب را اثبات می کند. شرایطی که دختران محجبه در دانشگاه‌ها مورد تمسخر و توهین قرار می گرفتند با شرایط امروز تغییر محسوسی پیدا کرده است. اما آن چه قابل تامل است افزایش «مقاومت فرهنگی» در برابر انحرافات دینی و اخلاقی در بین مردم است. علی رغم گسترش روزافزون تلاش دشمن در تهاجم فرهنگی، مقاومت فرهنگی مردم در مقابل این جریان به شدت افزایش یافته است و به سادگی از کنار انحرافات موجود در جامعه نمی گذرند و در مقابل آن ها ایستادگی می کنند. چنین پدیده ای نشان می دهد جامعه ما یک قدم از گذشته خویش متعالی تر شده و آماده جهش های بزرگ در حرکت به سمت آینده می باشد.

89/1/7
1:30 صبح

ساقیا آمدن عید مبارک بادت....

بدست عبدالحمید بیات در دسته

"آقا"ی عزیز سلام

نمی دانید چقدر دلم برایتان تنگ شده است... مدت هاست در فضای حسینیه امام خمینی نبوده ام و توفیق زیارت نداشته ام

نمی دانید چقدر دوست داشتم نوروز مشهد بودم و در حرم امام رئوف(ع) دستتان را می بوسیدم...

نمی دانید چقدر دوست داشتم از نزدیک زیارتتان کنم و بگویم: سال نو مبارک...

ساقیا آمدن عید مبارک بادت...

.


89/1/7
1:19 صبح

صدا و سیما رسانه انقلاب نیست

بدست عبدالحمید بیات در دسته صدا و سیما، رسانه، نقلاب

متن زیر نقدی است بر سازمان صداو سیما که به امر دوستان سایت تربیون مستضعفین نوشته ام:

در نقد وبررسی سازمان بزرگ صدا و سیما که یکی از عوامل اصلی هویت ساز ملی است، در ابتدا باید به محدودیت های آن توجه نمود. صدا و سیما در سه جهت دچار محدودیت می باشد:

1. احزاب وجریانات سیاسی تمایل دارند افکار خود را به هر طریق ممکن ترویج و اشاعه نمایند و چه رسانه ای بهتر از صدا و سیما؟ اگر صدا و سیما برنامه ای در راستای امیال آنان تولید کرد که هیچ، والا ندای وااسلامای آنان از هر گوشه و کناری برخواهد خاست که رسانه ملی، «میلی» شده است! حال زمانی را فرض کنید که صدا و سیما بخواهد در مورد انحرافات آن ها سخنی بگوید. نامه ها و اعتراضات به مستند شاخص را که همگان به خاطر دارند نمونه ای از این فشارهای آشکار و نهان می باشد. علاوه بر خواص سیاسی، سرمایه دارانی که پول تبلیغات بازرگانی را پرداخت می کنند هم باید مورد توجه باشند تا نکند خدای نکرده روزی رنجیده شوند و درآمدهای صدا وسیما کاهش یابد.
2. باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که نیروهای حزب اللهی کمتر وارد عرصه هنر و رسانه شده اند و برای پر کردن شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی متعدد به تعداد کافی هنرمند حزب اللهی نداریم و به ناچار برنامه های تولیدی هم آنچنان که ما می خواهیم نخواهند بود. البته نباید از این هم گذشت که به نیروهای حزب اللهی آنچنان که باید میدان داده نشده است.
3. صدا و سیما یکی از بزرگترین سازمان های کشور است. دهها شبکه رادیویی و تلویزیونی برای داخل و خارج از کشور برنامه تولید می کنند. در بسیاری از نقاط دنیا دفتر نمایندگی دارد و تمام دفاتر داخلی و خارجی به پشتیبانی های فنی و مالی و... نیازمند هستند. سختی های مدیریت این مجموعه بزرگ می تواند باعث غفلت مسئولین از امر مهم تر که همان محتواست بشود. فشارهای سیاسی را هم برفشارهای مدیریتی اضافه کنید. اما به هرحال نتیجه غفلت برای ملت چیزی جز خسران فرهنگی _ اجتماعی نمی باشد. اگر کم سوادی رسانه ای و ترس از اقدام و امثال آن را هم به غفلت اضافه کنیم نتیجه همان می شود که هر روز و شب در تلویزیون می بینیم!

اما حقیقت آن است که صدا و سیمای کنونی بیش از هر چیز از سیاستگذاری های نادرست رنج می برد. صدا و سیما نخواسته یا نتوانسته صدا و سیمای «انقلاب اسلامی» باشد. صدا و سیما خود را به رسانه ای حداقلی تقلیل داده است که همه چیز حتی اسلام در آن حداقلی هستند و هیچ کس بیش از امت انقلابی که همه هستی خود را برای انقلاب گذاشته اند سانسور نمی شود. صدا و سیما نتوانسته است «بسیجی» عمل کند. سخنان حضرت روح الله در آن گلچین می شوند، قسمت هایی که علیه سرمایه داران زالو صفت و متحجرین است حذف می شوند و آن قسمت هایی که دعوت به تقوا یا علیه دشمنان خارجی هستند بارها و بارها پخش می شوند. یعنی نباید سخنان امام امت(ره) نارضایتی برخی از عوامل داخلی را برانگیزاند! بگذریم از غربت «آقا» که حتما شما هم تجربه کرده اید که ایشان در جلسه سخنرانی مطالبی را بیان می فرمایند و شب هنگام، موقع پخش سخنانشان بخش هایی از آن سانسور می شود! هنگامی که سردار سعید قاسمی در برنامه دیروز، امروز، فردا بخش هایی از سخنان امام و آقا را می خواند به نظر می رسید برای اولین بار است که در صدا و سیما چنین مطالبی گفته می شود و برای بسیاری مطالبی جدید و عجیب می نمود. گفته می شد آن شب سردار قاسمی «تند» حرف زد. یعنی آن قدر سخنان امام امت(ره) به گوش ملت نرسیده بود که تند به حساب می آمد. بگذریم که مصدوم شدن بازیکن ذخیره فلان تیم بارها و بارها مورد بررسی قرار می گیرد اما از شهادت جانبازان شیمیایی در تخت بیمارستان و جلوی چشمان فرزندانش با بی اهمیتی عبور می کنند و حتی در قالب یک خبر ساده چیزی از آن اعلام نمی کنند. 
اسلامی که در صدا و سیما مطرح می شود، با صد تأسف اسلام ناب نیست بلکه در بسیاری موارد مظهری از اسلام ظاهرگرا می باشد که سجاده پیرزنی در گوشه منزل و یا سفره افطار خانواده ها در ایام رمضان اوج اسلام گرایی آقایان می شود. در بیان اسلام ناب هم حداکثر به پخش چند سخنرانی محدود می شوند؛ در حالی که بازتولید مفاهیم متعالی در قالب های هنری خاص رسانه که از وظایف اصلی و بنیادین این برادران محسوب می شود کاملا مغفول می باشد و از ابزار هنر در راستای هدف بهره ممکن برده نمی شود. اسلام امریکایی که حضرت امام(ره) در مقابل اسلام ناب محمدی مطرح کردند کاملا مغفول است. یعنی نه اسلام ناب معرفی می شود و نه اسلام امریکایی. هر دو در حد ظواهر به مردم نشان داده می شوند. تصویر زیر را ببیند و فکر کنید اگر دشمن منافق بخواهد از آن استفاده کند که خاندان پهلوی هم اهل دین و دیانت بودند چقدر کارایی دارد؟ و در مقابل رسانه ملی آن قدر اسلام امریکایی را دور از دسترس نشان می دهد کسی فکر نکند ممکن است مصداق همین اسلام در حوزه های علمیه قم وجود داشته باشد. و مگر پیام امام(ره) در مورد برخی افراد در قم نبود؟
 

نگاه اشتباه به مفاهیم دینی خود را در برنامه های مختلف نشان می دهد. در برنامه های دفاع مقدس هم حداکثر به جنبه حیات فردی شهدا توجه می شود بدون آن که حیات اجتماعی آن ها دیده شود. سبک زندگی شهدا در خانواده، دانشگاه، شهر و روستا و تعاملات اجتماعی آن ها هرگز دیده نمی شود و این بزرگواران در نهایت به افرادی گوشه گیر تبدیل می شوند که در نهایت هم کشته شدند و خوشا به حالشان! در حالی که سبک زندگی شهدا که آن را «زندگی در بستر شهادت» می نامیم بهترین نمونه و نشان از اسلام ناب در مقابل اسلام تهجر و قعود می باشد. نتیجه این نگاه به دفاع مقدس هم نتیجه اش کلیشه ای شدن موضوع شده که تاثیرگذاری آن را کاهش داده است.
هر چند که نباید از زحمات شبکه های بین المللی صدا و سیما چشم پوشید اما سیاستگذاری غلط در حوزه جهان اسلام نیز بیداد می کند. نگاه «امت واحده» به امت اسلامی ترویج نمی شود. بی توجهی به مسمانان از چین و ژاپن تا افریقا تا اروپا و امریکا تا بی توجهی به برادران افغانی، ترکمنستانی، آذربایجانی را چگونه می توان توجیه کرد؟ آن قدر بر غرور ملی تکیه کرده ایم که تواضعِ برادری فراموش شده است. مردم افغانستان به ما ایرانی ها «وطن دار» می گویند، یعنی هم وطن! می دانید چرا؟ می گویند ایران مدت استقلال افغانستان را در قرارداد با انگلیسی ها تا مدت 90 سال قید کرده است و الآن 90 سال تمام شده و ما قطعه ای از خاک ایرانیم. در مورد آذربایجان هم ماجرا از همین قرار است. مردم ما خبر ندارند که در دفاع مقدس شهدای افغانی و لبنانی و امریکایی وعراقی هم داشته ایم که در راه آرمان های انقلاب به شهادت رسیده اند. ملت ایران تصویری از پیشروی انقلاب اسلامی در خارج از کشور را ندارند و نمی داند که برای فتح سنگرهای کلیدی جهان راه طولانی ای را طی کرده اند. از سوی دیگر مسلمانان خارج از کشور هم تصویری صحیح و جامع از انقلاب را نمی بینند. برادری از یکی از کشورهای فارسی زبان اعتراض می کرد که من هرچه شبکه جام جم را نگاه می کنم اثری از انقلاب نمی بینم. برادر عرب زبانی از اینکه شبکه العالم «سید القائد» را «المرشد الاعلی» می گوید شکایت داشت. شبکه های داخلی نه تصویری جامع از برادران مسلمان خارج از کشور نشان می دهند و نه تصویری از تداوم انقلاب اسلامی در بین امت های مسلمان و علاقه آن ها به ملت ایران. رسانه های برون مرزی هم «اسلام مبارزه» را به خوبی نمایش نمی دهند و مثلا مصلحت می دانند از حکم اعدام سلمان رشدی سخنی نگویند. نتیجه این سیاستگذاری غلط در داخل کشور شعار نه غزه نه لبنان می شود و در خارج از کشور از دست دادن مخاطبان انقلابی.
صدا و سیما در خصوص کارکرد خویش نیز دچار ابهام در سیاستگذاری است. عموما رویکرد «مخدر و مُسکر» بر برنامه ها وجود دارد. صدا و سیما به جای آن که «دانشگاه عمومی» باشد و به «تبیین حق» بپردازد، در بسیاری موارد اعتیادآور و غفلت زا ظاهر می شود. بدترین جلوه این نوع نگاه در ایام اغتشاشات پس از انتخابات امسال جلوه پیدا کرد که به جای شفاف سازی و تبیین حقیقت برای مردم، هر روز بعد از ظهر مسابقات فوتبال دنیا به صورت مستقیم پخش می شد! چرا که تصور می شد لازم است رسانه به عنوان مخدر ظاهر شود نه مبیِّن. به هر حال رسانه ای که جزئی از نظام اسلامی محسوب می شود باید برای خود مشخص کند که جایگاهش در تعالی افراد جامعه کجاست؟ بازیکنان تیم های فوتبال ارزشمندتر اند یا علما؟ اینکه این صحنه پنالتی بود یا نه مهم تر است یا فقر و استضعاف فکری_فرهنگی تماشاچیان همان مسابقه؟ و هزاران سوال از این دست سوالاتی است که جواب آن ها تاثیری تعیین کننده در سیاستگذاری های صدا و سیما خواهد گذاشت. پر بیننده ترین برنامه های تلویزوین معمولا برنامه های طنزی هستند که اگر آثار مخربی بر فرهنگ عمومی کشور نداشته باشند، اثر سازنده آن چنانی هم ندارند و به برنامه ای مُسکر و مخدر محسوب می شوند.
در خصوص «عدالت رسانه ای» نیز وضع به همین منوال می باشد. ماجرای اتوبان تهران _ شمال همواره مورد توجه رسانه «ملی» بوده است اما این که چه تعداد از روستاهای کشور اصلا راه روستایی ندارند هرگز مورد توجه نمی باشد. فرض کنید برق تهران برای ساعتی قطع شود؛ چقدر در مورد این موضوع مصاحبه انجام خواهد شد و چه مقدار از زمان اخبار سراسری برای آن صرف می شود؟ اما اینکه به برخی مناطق کشور اصلا برق نرسیده است چه اهمیتی دارد؟ رسانه «ملی» به رسانه «مناطق خاصی از تهران» و نه حتی همه تهران تبدیل شده است. اگر بر اثر بارندگی منازل مسکونی جنوب تهران آسیب ببینند با بی توجهی از کنار آن عبور می شود اما آب گرفتگی خیابان های شمال شهر بارها و بارها بررسی می شود. هر چند شبکه های استانی گامی مناسب در جهت حل این مسأله بوده اند اما شبکه های سراسری هرگز به شبکه های ملی به معنای صحیح آن تبدیل نشده اند و عدالت رسانه ای را رعایت نمی کنند. 
از سوی دیگر نظام رسانه ای کشور مبتنی بر نظام فرهنگی کشور طراحی نشده است و کشورمان به شدت به سیاستگذاری کلان در این خصوص نیازمند می باشد. نظام رسانه ای کشور شامل صداو سیما، مطبوعات، کتاب، اینترنت و سینما به شدت «تهرانیزه» شده می باشد و این باعث ضربه خوردن فرهنگ های بومی بخش های مختلف کشور می شود. ابهام در نظام رسانه ای هر کشور باعث ابهام در آینده فرهنگی آن کشور و تهدیدهای جدی در امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی در آینده نه چندان دور خواهد شد. باید هر چه سریع تر این ابهام از نظام رسانه ای کشور زدوده شود. صدا و سیما به عنوان پرمخاطب ترین و فراگیرترین رسانه داخلی نقش اساسی و پراهمیتی در ساختن آینده فرهنگی کشور دارد و هرگز این نقش پر اهمیت نباید مورد غفلت واقع شود.
علی رغم همه انتقاداتی که به سازمان صدا وسیما وارد است از برخی اقدامات قابل تقدیر نیز نباید چشم پوشید. گذر از سریال های طنز کم محتوا به سریال های پرمخاطبی چون یوسف پیامبر(ع) یا توجه به تاریخ معاصر کشور در برخی سریال های دیگر، برخی اقدامات قابل تقدیر در حوزه شفاف سازی فضای جامعه در ایام پس از انتخابات، ساخت سریال هایی چون «دارا و ندار» در موضوع فقر و غنا، ساخت مستندهایی جذاب از تاریخ انقلاب و حیات امام(ره) و امثال این ها قابل از جمله اقدامات تقدیر می باشد که امیدواریم موقتی و مناسبتی نبوده و «نشانه های تحول» در صدا و سیما باشند و با تقویت آن ها و بر طرف نمودن نقاط ضعف، رسانه ای در سطح و طراز انقلاب اسلامی ملت ایران شکل بگیرد.


   1   2      >