سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/6/1
12:58 صبح

روزنامه جمهوری اسلامی و چند نکته

بدست عبدالحمید بیات در دسته

روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ بیست و
سوم مرداد سرمقاله ای با عنوان«آغازی برای منزوی ساختن اندیشه‌های امام
خمینی ره» را به چاپ رسانیده و در آن به بررسی اظهارات اخیر جنجالی آقای
رحیم مشایی پرداخته است و سخنان ایشان را تلاشی در جهت منزوی کردن اندیشه
امام خمینی ره انگاشته است.
البته همه کسانی که نسبت به آراء و
اندیشه‌های امام و رهبری دغدغه و تعلق خاطر داردند نوشتن چنین مقالاتی را
مبارک و پسندیده پنداشته و انگیزه صاحب آن قلم را می‌ستایند.


اما مسئله ای که موضع گیری
اخیر روزنامه جمهوری اسلامی را کمی! شبهه‌ناک نشان می‌دهد این است که چرا
این روزنامه نسبت به تحریف و منزوی ساختن اندیشه‌های امام در یک دهه اخیر
که به‌طور صریح و شفاف انجام گرفته و می‌گیرد تذکری نداده‌اند. تحریفات و
سکوت در برابر تحریفات که از جانب افرادی و موسسات انجام می‌شود که خود
را و متولی حفظ آثار امام ره می‌دانند.
چرا در مقابل تحریف صریح نظر امام در مورد شعار مرگ بر آمریکا? و یا تشکیک در فتوای امام در مورد اعدام سلمان رشدی? و موارد دیگری که ذکر آن از حوصله این نوشته خارج است هیچ عکس‌العملی نشان نداد.
آیا
مسئولین محترم روزنامه جمهوری اسلامی دچار نسیان و فراموشی شده‌اند و به
یاد ندارند که در دولت‌های قبل هر روز شاهد چنین اظهاراتی بودیم و این
که این آغاز راه نیست و ریشه این گونه اظهارات و انحرافات را باید در
جریان‌های مطبوع خود جستجو نمایند.


مسئله‌ی دیگری که باید در این جا
یاد‌آورشد، گرچه سخنان اخیر آقای مشایی بسیار زشت و زننده است و باید با
آن برخورد جدی صورت گیرد ولی آقای مشایی هیچ کجا اظهارات کوته‌بینانه‌شاش
را به حساب امام ره نگذاشته اند و تنها از جانب خود حرف زده‌اند،
اما بسیار شاهد بوده‌ایم -و احتمالا در آیند هستیم- که افراد و جریاناتی
افکار و منویات خود را به امام خمینی ره نسبت داده‌اند و این یعنی نوعی
استحاله، که متاسفانه در این موارد اگر از سنگ صدا برخاست از روزنامه
جمهوری نیز.

اسفدیار رحیم مشایی - دوست مردم اسراییل اشغالگر  همانگونه‌ای
که در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی آمده اظهارات آقای مشایی در تعارض با
افکار و اندیشه‌های حضرت امام خمینی ره است و جا دارد رئیس جمهور محترم بر
این گونه افراد و اظهاراتشان چشم پوشی نکرده و با برخوردی جدی مانع از
تکرار این‌چنین اظهاراتی گردند. اما سوالی به ذهن می‌رسد که اگر این
اظهارات از سوی افرادی در جریان مطبوع روزنامه جمهوری اظهار می‌شد باز هم
شاهد چنین واکنشی از سوی آن روزنامه بودیم؟

در پایان ذکر این نکته ضروری است که
اگرچه نوشته‌هایی از این دست در آن روزنامه حتما دارای حسن فعلی است ولی
نگاهی به کارنامه این روزنامه در دهه اخیر بیانگر آن است که این مقالات
خالی از حسن فاعلی هستند. چرا که همین روزنامه از کنار انحراف‌ها و
لغزش‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی  دولت‌های گذشته و سایر جریانات به راحتی
و با تسامح زاید الوصفی عبور کرده و می‌کند.
لذا این گمانه به ذهن
می‌آید که اینگونه مقالات نه از روی حب و علاقه به امام و انقلاب که از
روی بغض و کینه به دولت احمدی نژاد است چنانچه سیاه‌نمایی و آتش توپخانه
این روزنامه از روز پیروزی دکتر احمدی نژاد تا به امروز لحظه‌ای خاموش
نشده‌است.


پی نوشت:
1- اشاره به کتاب به سوی سرنوشت، ص688
و سرمقاله با پوزش از آقای رفسنجانی، روزنامه کیهان مورخ 27/5/86
2- اشاره به: موسوی تبریزی/ روزنامه خرداد/ 10/6/78
فرمایشات
امام در مورد حکم سلمان رشدی: ترس من این است که تحلیل گران امروز ده سال
دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم
اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر و نتیجه
گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و
کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند‚ پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت
کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!
صحیفه نور ج 21 ص ?/12/??

http://kokabehedayat.blogfa.com

87/2/17
6:52 عصر

خاتمی هنوز هم خیانت می کند...

بدست عبدالحمید بیات در دسته


سخنان اخیر سیدمحمدخاتمی درخصوص مساله صدور انقلاب که روزجمعه در موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) ایراد شد، رسانه های بیگانه و به خصوص رادیو فردا-رسانه وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا (سیا)- را به وجد آورد! رادیو فردا روز گذشته در تحلیل سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی اعلام کرد:«رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران گفت: «منظور آیت الله خمینی از صدور انقلاب این نبوده است که ما اسلحه بگیریم و در دیگر کشورها انفجار ایجاد کنیم(!)» رادیو فردا که از اظهارات خاتمی در انتساب تروریسم به جمهوری اسلامی(!) به شعف آمده بود، بلافاصله افزود: «آقای خاتمی در حالی این سخنان را بیان می کند که ارائه مدارکی مبنی بر حمایت ایران از شبه نظامیان عراقی توسط ارتش آمریکا در هفته گذشته سفر یک هیئت عراقی به ایران را در پی داشت. آمریکا همواره ایران را متهم به تامین سلاح، پشتیبانی و آموزش شبه نظامیان شورشی در عراق می کند تا بدین وسیله خشونتها را در عراق دامن بزند.»(!) در همین حال سایر رسانه های غربی نیز نظیر خبرگزاری آمریکایی آسوشتیدپرس و خبرگزاری فرانسه با انعکاس گسترده سخنان محمد خاتمی این اظهارات را نشانه اعتراف ایران به اقدامات خشونت آمیز در سایر کشورها دانستند! گفتنی است در میان رسانه های داخلی این بخش از سخنان سیدمحمد خاتمی-که جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از اقدامات تروریستی متهم می سازد- تنها در خبرگزاری ایسنا و روزنامه کارگزاران انعکاس یافت. بدیهی است آقای خاتمی باید پاسخگوی این اظهارات ضدملی خود باشد و توضیح دهد که چرا مواضعی اتخاذ می کند که در آن جز از مخدوش کردن چهره منور نظام جمهوری اسلامی و تائید مواضع خصمانه و اتهامات بی اساس استکبار، چیز دیگری را نمی توان سراغ گرفت! چرا سکوت کرده اید؟!

روزنامه کیهان


87/2/13
1:59 عصر

چگونه یک حدیث، اینشتن را شگفت‌زده کرد؟

بدست عبدالحمید بیات در دسته

آلبرت اینشتین» فیزیکدان بزرگ معاصر، در آخرین رساله‌ علمی خود با عنوان "دی ارکلارونگ Die Erklarung – به معنای بیانیه" که در سال 1954 در آمریکا و به زبان آلمانی نوشت، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح داده و آن را کامل‌ترین ومعقول‌ترین دین دانسته است.

این رساله در حقیقت همان نامه‌نگاری محرمانه اینشتین با مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی است. اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از کتاب‌های شریف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبیق داده و نوشته است که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی‌شود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان آن را نفهمیده‌اند.


یکی از این حدیث‌ها حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می‌کند که: «هنگام برخاستن از زمین، لباس یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می‌خورد و آن ظرف واژگون می‌شود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز می‌گردند مشاهده می‌کنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است». اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می‌نویسد. اینشتین همچنین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات می‌کند. او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" می‌داند:


E = M.C2>> M = E :C2


یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره می‌تواند عینا" به تبدیل به ماده و زنده شود.


اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ"حسابی عزیز" یاد کرده است.


اصل نسخه این رساله اکنون به لحاظ مسایل امنیتی به صندوق امانات سری لندن (بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی) سپرده شده و نگهداری می‌شود.


این رساله را پروفسورابراهیم مهدوی (مقیم لندن) ، با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل‌سازی "بنز" و به بهای 3000000دلار از یک عتیقه‌فروش یهودی خریداری کرد.


دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط‌ شناسی رایانه‌ای چک شده و تأیید گشته است.

نقل از:http://emperatooredarya.parsiblog.com/490671.htm


87/2/13
1:56 عصر

منافقین باز هم به ترور شخصیت روی آورده اند

بدست عبدالحمید بیات در دسته

سایت تابناک که معلوم نیست چرا از افشاگری کیهان درباره تحریف نظر حضرت امام آزرده خاطر شده است در یک اقدام ناشیانه کوشیده است سند ارائه شده از صحیفه حضرت امام(ره) در یادداشت دیروز کیهان را زیر سؤال ببرد. که این اقدام سایت یاد شده هم عبرت انگیز و هم خنده دار است.

در یادداشت دیروز کیهان با عنوان «می ترسید؟ حق دارید!» به تحریف نظر صریح حضرت امام(ره) از سوی مدعیان اصلاحات که با هدف حمله به آیت الله مصباح یزدی صورت گرفته بود پرداختیم و با ارائه اسناد غیرقابل انکار از صحیفه حضرت امام(ره) نشان دادیم داستانی که این جماعت به حضرت امام(ره) نسبت داده اند، کذب محض و تحریف آشکار نظرات آن بزرگوار است. مدعیان اصلاحات به نقل از مرحوم آیت الله توسلی- البته بعد از فوت ایشان- آورده بودند، «پس از شهادت جناب حاج شیخ فضل الله محلاتی برادران سپاه با بیت امام تماس گرفته و به حاج احمدآقا گفتند، اگر امام تأیید کند آقای فلانی را به عنوان جانشین آقای محلاتی خدمتتان معرفی می کنیم، تا مرحوم حاج احمدآقا این پیام را به امام رسانید، امام به رسم عادت همیشگی شان که مخالفتشان را با پشت دست نشان می دادند، با دستشان به او اشاره کرده و گفتند، نخیر و افزودند، من بیایم این آقا را به عنوان نماینده خودم در سپاه بگذارم که برود منویات و نظرات پدر خانمش آقای... را پیاده کند و سپاه را وارد این مسایل نماید؟...»

کیهان طی چند فراز از یادداشت دیروز و با ارائه چند سند از صحیفه حضرت امام(ره) از جعلی بودن این داستان پرده برداشته و از جمله نوشته بود؛

«شخصیت مورد نظر مدعیان اصلاحات، حجت الاسلام والمسلمین محمدی عراقی داماد آیت الله مصباح یزدی است و از آنجا که دروغگویان کم حافظه و تحریف کنندگان نظرات امام(ره) رسوا شونده اند، باید گفت؛ آقای محمدی عراقی قبل از شهادت شهید محلاتی، با حکم حضرت امام(ره) قائم مقام ایشان در سپاه بود و بعد از شهادت شهید محلاتی نیز تا چند ماه بعد از پایان جنگ، یعنی از اسفندماه 1364 تا اسفند 1367 به دستور و حکم حضرت امام(ره) وظیفه نمایندگی حضرت امام(ره) در سپاه پاسداران را بر عهده داشت. (صحیفه امام جلد 19 ص 496 و صحیفه امام جلد 21 ص 313).

خب! آقایان تحریف کننده! چه می فرمائید؟! مگر نه این که مطابق داستان شما، حضرت امام(ره) نگران بوده اند که مبادا آقای محمدی عراقی نظرات پدر همسرشان یعنی آیت الله مصباح یزدی را در سپاه پیاده کنند! پس چرا همان حضرت امام(ره) ایشان را در حساس ترین دوران سپاه یعنی دوران جنگ در این سمت گمارده اند؟! نظر حضرت امام(ره) که صریح است و مکتوب و این واقعیت هم که آقای محمدی عراقی در تمامی طول دوران جنگ در سمت یاد شده بوده اند قابل انکار نیست، پس بدون کمترین تردیدی باید گفت؛ شما آقایان مدعی اصلاحات دروغگو، تهمت زننده و تحریف کننده نظرات امام راحل هستید. آیا غیر از این است؟!

آقای محمدی عراقی، فرزند شهید، زندانی سیاسی دوران ستم شاهی و حاضر در عرصه های نبرد طی 8 سال جنگ تحمیلی بوده است. نیم نگاهی به صحیفه امام(ره) بیندازید و عباراتی را که حضرت امام(ره) در تمجید و تجلیل از آقای عراقی نوشته و بر زبان آورده اند نگاه کنید و... حالا بفرمائید که شما آقایان در آن دوران سخت کجابوده اید؟! و زیر سایه کدام درخت عافیت نشسته بودید؟!»

سایت تابناک متعلق به آقای محسن رضایی که متاسفانه در این تحریف یکی از سایت هایی بود که نقش رسانه تحریف کنندگان را برعهده داشت- و کیهان به احترام آقای رضایی به آن اشاره نکرده بود- ظاهراً از ترس این که مبادا کیهان به ادامه داستان هم بپردازد، با تمسک به ترفند «فرار به جلو» و در یک اقدام ناشیانه، صفحه 313 از جلد 21 صحیفه امام(ره) را کلیشه کرده و با ذوق زدگی کودکانه ای نوشته است: برخلاف ادعای کیهان، این صفحه مربوط به حکم انتصاب آقای عبدالله نوری به نمایندگی امام(ره) در سپاه است و نه حکم انتصاب آقای محمدی عراقی! که ضمن دادن کارت صدآفرین! به آنها باید گفت: مگر کیهان چیزی غیر از این نوشته بود؟ کیهان برای نشان دادن این که ادعای تحریف کنندگان نظر امام(ره) دروغ محض و داستان مزبور جعلی است، با استناد به سخنان حضرت امام در شهادت شهید محلاتی- صحیفه امام جلد 19 ص 496- و ارائه حکم انتصاب آقای عبدالله نوری- صحیفه امام جلد 21ص 313- ثابت کرده بود که در این فاصله چند ساله تا پایان جنگ تحمیلی آقای محمدی عراقی مسئولیت نمایندگی حضرت امام(ره) در سپاه را برعهده داشته است و امام راحل(ره) در حکم انتصاب آقای عبدالله نوری که ضمناً پایان مسئولیت آقای محمدی عراقی نیز هست، از خدمات ایشان تقدیر و تشکر کرده است.

حالا باید از سایت تابناک پرسید کجای این سند غیرواقعی است که گردانندگان سایت با بوق و کرنا اعلام کرده اند این صفحه از صحیفه امام(ره) مربوط به حکم انتصاب آقای عبدالله نوری است! خب! که چی؟ مگر کیهان چیز دیگری نوشته بود! از برخی گردانندگان سایت تابناک انتظاری نیست ولی آقای رضایی! آیا حضرتعالی می توانید انکار کنید که آقای محمدی عراقی در فاصله شهادت شهید محلاتی تا انتصاب آقای عبدالله نوری مسئولیت نمایندگی حضرت امام(ره) در سپاه را برعهده داشته اند؟ آیا حضور ایشان در آن جایگاه بدون اجازه و موافقت امام(ره) بوده است؟! آیا جنابعالی از مکاتبات ایشان با حضرت امام(ره) که طی آن، امام راحل(ره) جواز انجام مسئولیت هایی که برعهده نماینده ولی فقیه در سپاه است را برای ایشان صادر کرده اند خبر ندارید؟ اگر خبر دارید- که حتماً خبر دارید- لطفاً به گردانندگان سایت تحت مسئولیت خود بفرمائید نعل وارونه نزنند و برای حمایت از تحریف کنندگان نظر حضرت امام، به دروغ ادعا نکنند که «در کل جلد های 22گانه صحیفه امام و به ویژه صفحات مورد اشاره کیهان اثری از موارد مورد ادعا دیده نمی شود.»! چرا که اگر منظورتان حکم آقای عبدالله نوری باشد که شرح آن گذشت و چنانچه مقصودتان نظر امام در باره آقای محمدی عراقی است که کافی است به عنوان نمونه- و فقط به عنوان نمونه- پاسخ حضرت امام(ره) به نامه آقای محمدی عراقی در صفحه 468 صحیفه امام(ره) را ملاحظه بفرمائید و...

برادر گرامی، جناب آقای محسن رضایی به همکارانتان در سایت تابناک توصیه کنید که اگر می خواهند به جای سیاست ورزی، سیاست بازی کنند، -که انشاءالله چنین نباشد- هرگز با نظرات حضرت امام(ره) بازی نکنند. و اگر برای کسب قدرت-انشاءالله برای خدمت- با هر گروهی ائتلاف می کنید با تحریف کنندگان نظر امام فالوده نخورید. این فالوده مسموم است و تاکنون هرکه از آن خورده است دوام چندانی نیاورده است.

سرمقاله آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان


87/2/8
7:3 عصر

اکثریت ، شاخص مردمسالاری بود!

بدست عبدالحمید بیات در دسته

از عجایب روزگار ما این است که یک اقلیت مردم گریز با ادعای اصلاحات، مردم و منتخبین‌شان را مسخره می‌کنند!

  • در تاریخ سیاسی ما سابقه نداشته شخصیتی مثل « دکتر احمدی نژاد » تا این حد مورد اعتماد و مورد علاقه‌ی مردم باشد؛ تا این حد مورد تایید رهبر معظم انقلاب باشد؛ تا این حد توسط دشمنان نظام مورد هجمه قرار گرفته باشد؛ تا این حد به او توهین و در حقش ناجوان‌مردی کرده باشند (کاری که اکنون اقلیت مردم گریز داخلی یا همان دوم خردادی‌ها با منتخب مردم ایران می‌کنند) و تا این حد پرهیزگار، شجاع، خادم، سخت‌کوش و پویا باشد.
  • دوم‌خردادی‌ها ثابت کردند که معتقد اند اکثریت، احتمالاْ زمانی شاخص مردمسالاری بوده است (!) و در هر صورت ثابت کرده‌اند وقتی در اقلیت باشند، رای اکثریت را برنمی‌تابند و با در پیش گرفتن غوغا سالاری، همراهی با بیگانگان و سیاست بازی (از نوع کثیفش) و بدون توجه به خواست و اراده‌ی مردم مسلمان کشورمان، روز به روز از ایشان دورتر می‌شوند. مردم گریزی در نهایت به مردم ستیزی ختم می‌شود. منتظر باشید، پس از هشت سال ریاست جمهوری دکتر محمود احمدی نژاد و بعد از پیروزی نامزد اصولگرایان در انتخابات یازدهم، مردم ستیزی این مثلاً اصلاح طلبان را به چشم خود ببینید!

  • 86/12/24
    8:12 عصر

    سنبت رشاد ، سلمان رشدی دیگر!

    بدست عبدالحمید بیات در دسته

    نزدیک به دو دهه است که صهیونیزم سیاست توهین به ارزشهای اسلامی ،قرآن و پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با تمام امکانات و ابزار دنبال می کند نمونه عینی اش چاپ کتاب آیات شیطانی ،کاریکاتورهای موهن چاپ شده در بعضی از نشریات اروپایی و کتاب الفرقان(قرآن قرن بیست و یکم !)می باشد.شیوه دیگری که به موازات آن پیگیری می شود تحریف معارف،عقاید و باورهای اسلام  و نمایش این تحریفات  با استفاده از صنعت سینمای هالیوود(که امروزه در خدمت اهداف صهیونیزم است) ، دیگر رسانه های صوتی و تصویری ،نشریات و روزنامه ها به عنوان نمای واقعی اسلام! به جهانیان است .مواردی از قبیل پیامبر شمشیر ، دین شمشیر ،معادل سازی لفظ تروریسم با مسلمانان ، بهره برداری تبلیغاتی از القاعده(گروه تروریستی که CIA آن را ایجاد کرد)و به تصویر کشیدن چهره ای خشن از اسلام ، محور شرارت و ... گواه ادعای من است . علت همزمانی این دو سیاست این است که در نفی،توهین و تخریب به تنهایی، ذهن مخاطب معمولا به دنبال کشف واقعیت شیء تخریب و نفی شده و مورد توهین قرار گرفته شده بر می آید و برای جلوگیری از کنکاش و طرح سوالات متعدد در ذهن مخاطب  با بمباران تبلیغاتی چنین القا می کنند که واقعیت همان است که ارائه شده است.
    لازم به ذکر است که برآیند این دو سیاست ذکر شده ،دنیای غرب به خصوص آمریکا را نجات دهنده بشریت از خطر تروریسم به معنای اسلام! ، تامین کننده نظم جهانی، حافظ حقوق بشر و آزادی بشریت معرفی می کند !(پرداختن به این موضوع و بیان مصادیقش به خصوص در رسانه های صوتی و تصویری غرب  فرصتی دیگر را می طلبد).


    حدود دو هفته قبل در روزنامه ای خواندم  که در مصر زن نویسنده ای به نام سنبت رشاد کتابی را نوشته و منتشر ساخته با عنوان"عشق جنسی در زندگی رسول خدا" او در این کتاب موهن به روابط زناشویی همسران پیامبر با ایشان پرداخته است ،جالب تر اینکه در اقدامی هماهنگ 12 روزنامه دانمارکی دوباره کاریکاتورهای موهن را چاپ کردند آنهم در فاصله زمانی معنا داری که نشان دهنده هدایت شدن هر دو حادثه به وسیله یک جریان فکری ست. گرچه مسلمانان از آفریقا وآمریکا گرفته تا آنکارا ،جده و پاکستان در اعتراض به چاپ مجدد کاریکاتورها تظاهرات کردند اما متاسفانه همچون ماجرای قرآن دروغین قرن بیست و یکم علما و اندیشمندان اسلامی در برابر این کتاب نویسنده مصری سکوت کرده ،با بی تفاوتی از کنار این موضوع گذشته اند حال آنکه موضع گرفتن و پاسخ متفکران اسلامی نه تنها موجب مطرح و مشهور شدن این نویسنده نخواهد شد بلکه تحلیل و نقد آن می تواند نقش مهمی نیز در پاسخ به شبهاتی که شاید در ذهن جوانان مسلمان خطور کند ایفا کند. گذشته از آن دفاع از پیامبر بر هر مسلمانی واجب است.
    نکته پایانی آنکه گرچه ما به عنوان پرچم دار فرهنگ تشیع ،مورد بیشترین حمله رسانه های صوتی و تصویری غرب قرار گرفته ایم اما مشکل ما نداشتن امکانات یکسان رسانه ای برای مقابله نیست مشکل ما نداشتن طرح و ایده و طراح نیست ما نیازمند اشخاصی هستیم که متعهدانه با استفاده از همین امکانات موجود معارف و حقایق اسلام را به جهانیان معرفی کرده  و طرح و ایده ها را به فعلیت برسانند.

    منبع:http://aflaak.parsiblog.com


    86/11/26
    12:56 صبح

    آرمان ها فراموش نشوند

    بدست عبدالحمید بیات در دسته

    امیدوارم همیشه این تابلو در خیابان های تهران به سان پرچم حمایت از انقلاب های اسلام خواهانه مسلمین بدرخشد.

                                                                     


    86/10/20
    11:52 صبح

    چرا شهرهایمان را سیاه پوش می کنیم

    بدست عبدالحمید بیات در دسته

    در ایام ماه محرم ما ایرانی ها سعی میکنیم حسینیه ها، درب منازل، خیابان‌ها ورودی ادارات و بسیاری از جاهای دیگر را با پرده های مشکی بپوشانیم. اما آیا استفاده از این حجم عظیم از پارچه اسراف نیست؟

    در پاسخ به این سؤال باید دقت کنیم هرچه که زیاد مصرف بشود دلیل بر اسراف شدن آن نیست. مثلا همیشه آب بسیاری در ژنراتورهای آبی در حال مصرف شدن است، اما آیا این آب در آن حالت اسراف می شود؟(دقت کنید فقط لحظه ای که در ژنراتور می باشد نه پس از آن). پس ما باید به کلیت مطلب فکر کنیم و استفاده ای که از این پرده ها می شود نه اینکه بدون در نظر گرفتن سودو زیان هر زیادی را اسراف بدانیم.

    براساس اعتقادات شیعه در ایام شهادت حضرت امام حسین(ع) تمام عالم هستی، ملائک، تمام موجودات و حتی جمادات در غم و غصه بسر می برند. در روز شهادت ایشان حتی سنگ ها ناله می زنند " کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران"؛ اما مشکل این جاست که بشر با حواس محدود خود نمی تواند عزاداری کائنات را درک کند. ما صدای گریه های پرندگان را نمی شنویم، ما اشک سنگ ها را نمی بینیم، ما حتی عزاداری نزدیکترین روستا به هیئتمان رانمی توانیم ببینیم. یکی از دلایل پرده زدن ها و دسته های عزاداری این است که فقط جلوه کوچکی از عزاداری کائنات برای ما جلوه گر شود. روزی که شما صبح از خواب بیدار می شوید و می بینید تمام کوچه ها و خیابان های شهر شما سیاه پوش هستند، غم بر دل شما می نشیند و متوجه می شوید "امروز اول محرم است". ما وقتی قدردان این پرده زدن ها و هیئت های مذهبی می شویم که روز عاشورا در یکی از خیابان های کشورهای غربی قدم بزنیم و هیچ نشانه ای از عزا و عزاداری نبینیم در آن لحظه همواره آرزو می کنیم ای کاش در این خیابان پرچم های مشکی بودند و یکنوا سرود غم می سرودند، ای کاش دسته های زنجیر زنی و سینه زنی بودند و مردم یکصدا  "برمشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا" را زمزمه می کردند، ای کاش من در لابلای دسته های عزاداری بودم و بر سر‌و‌سینه می زدم و هزاران ای کاش دیگر...

    پس این پرده ها شعاری از شعارهای شیعیان هستند و همواره شیعیان با تلاش کنند شعارهای خود را زنده نگه دارند که شعار هم جزیی از مذهب ماست .

    می توانید به کتاب پانزده گفتار شهید مطهری قسمت لزوم تعظیم شعائر اسلامی مراجعه کنید


    86/10/16
    1:31 عصر

    قسمتی از دیالوگهای آژانس شیشه ای :

    بدست عبدالحمید بیات در دسته

    می دونم بد موقعی برا قصه شنیدنه؛
    ولی من،می خوام براتون یه قصه بگم.
    وقت زیادی ازتون نمی گیرم.
    یکی بود،یکی نبود...
    یه شهری بود،خوش قد و بالا.
    آدمایی داشت،محکم و قرص.
    ایام،ایام جشن بود؛جشن غیرت.
    همه تو اوج شادی بودن که یه هو یه غول حمله کرد به این جشن.
    اون غول،غول گشنه ای بود که می خواست کلی از این شهرو ببلعه.
    همه نگرون شدن؛
    حرف افتاد با این غول چی کار کنیم؟
    ما خمار جشنیم؛
    بهتره سخت نگیریم...
    اما پیر مراد جمع گفت:
    باید تازه نفسا برن به جنگ غول.
    قرعه به نام جوونا افتاد؛
    جوونایی که دوره ی کُرکُریشون بود،رفتن به جنگ غول...
    غول،غول عجیبی بود...
    یه پاشو می زدی،دو تا پا اضافه می کرد.
    دستاشو قطع می کردی،چند تا سر اضافه می شد.
    خلاصه چه درد سر...
    بالاخره دست و پای آقا غوله رو قطع کردن و خسته و زخمی برگشتن به شهرشون،
    که دیدن پیرشون سفر کرده...
    یکی از پیر جوونای زخم چشیده جاشو گرفت.
    اما یه اتفاق افتاده بود؛
    بعضیا این جوونا رو طوری نگاشون می کردن که انگار،غریبه می بینن...
    شایدم حق داشتن...
    آخه این جوونا مدت ها دور از این شهر،با غوله جنگیده بودن.
    جنگیدن با غول آدابی داشت،که اونا بهش خو کرده بودن.
    دست و پنجه نرم کردن با غول،زلالشون کرده بود.
    شده بودن عینهو اصحاب کهف؛
    دیگه پولشون قیمت نداشت...
    اونایی که تونستن خزیدن تو غار دلشونو اونایی هم که نتونستن،مجبور به معامله شدن...
    من شما رو نمیشناسم؛
    اما اگه مثل ما فارسی حرف می زنید،پس معنی غیرتو می فهمید؛
    این غیرت داره خشک می شه.
    شاهرگ این غیرت...
    کمک کنید نذاریم این اتفاق بیفته؛
    من برای صبرتون یه "یا علی" می خوام

    http://www.doreh7-boys.blogfa.comمنبع:

     


    <   <<   6   7      >