سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/17
2:51 عصر

های! آدولف موسوی!

بدست عبدالحمید بیات در دسته انتخابات، موسوی

تأملی پیرامون مفهوم دیکتاتوری و جایگاه میرحسین


وقتی می‏گوییم «دیکتاتور» ذهنمان آدمی را تصویر می کند خشن، زبان نفهم، بی‏سواد، بی‏رحم و ... . مصداق اول هم احتمالاً «هیتلر» خواهد بود.
کتاب نیوز -نمی دانم به چه مناسبتی- مقاله ای ترجمه ای منتشر کرده است درباره کتابخانه هیتلر. ولی مگر هیتلر هم کتاب می خوانده؟! هیتلر هر شب حداقل یک کتاب مطالعه می کرده است. و کتابخانه ای هم داشته است به چه بزرگی. بخشی از کتاب ها را به امریکا منتقل کرده اند. جالب است! نه؟!
از این جالب تر رفتار بسیار صمیمانه هیتلر با خانواده اش است. 
از این هم جالب تر اینکه این جناب نقاشی هم می‏کرده! و بیا و ببین تابلوهایش را! حالا قصد ما دفاع از این آقا نیست.
آنچه که ما باید بین آنها تفکیک قائل شویم؛ جانی بودن و خشونت‏طلبی و دیکتاتوری است. دومی، اولی را هم داراست. لیکن در اولی خلاصه نمی شود.به نظر دیکتاتوری همان اندیشمندی است که اولاً دچار جمود و تحجر شده است. به نوعی دچار یک خود برتر بینی شده است و فکر می کند حق تماماً به جانب اوست و دیگران همه باطل محضند. ثانیاً گمان می کند حق دارد برای اجرای اندیشه هایش به هر وسیله ای-حتی کشتن مردم بی گناه- تن دهد. 
این دو ویژگی در آقای موسوی جمع شده است. و خداوند به ما رحم کرد از حکومت این مرد بر ما! 
قبول نکردن شکست و تمکین نکردن به آراء اکثریت و زیرپا نهادن قانون و نهادهای مدنی و به آشوب کشیدن جامعه و کشت و کشتار یک طرف ماجراست. شیوه اداره کشور در زمان زمامداری ایشان، شرایط قبول نامزی ایشان در دوره های قبل و درخواست اخیر ایشان برای حضور در تلویزیون نشانه هایی از خوی دیکتاتوری در ایشان است. چرا باید فردی برای ریاست جمهوری شرط بگذارد که اولاً فرماندهی کل قوا به او سپرده شود و ثانیاً مدیریت صدا و سیما در اختیار او باشد؟! این چیزی غیر از درخواست قدرت است؟! و همین اخیراً پذیرفتن دعوت صدا و سیما مبنی بر حضورش را مشروط می کند به عدم حضور مجری و کارشناس و زنده بودن برنامه. معنای این شزوط چیست؟!
علاوه بر اینکه نمی توان رابطه عمیق ایشان را با برخی عوامل ترور شهید رجایی-امثال بهزاد نبوی، تاجیک، تهرانی و ...- را پنهان کرد. کسانی که با دخالت جناب خوینی‏ها پرونده شان رسیدگی نشد. اضافه کنید به این همراهی سعید حجاریان، سعید عسگر و بازجوی او در وزارت اطلاعات(ضارب/مضروب و بازجو) با جناب موسوی. اگر این ها را که کنار فرمان 8 ماده ای امام(ره) بگذریم دیگر از آقای موسوی تصویر یک فرهنگ دوستِ معمارِ هنرمندِ دوست‏داشتنی نخواهیم داشت.
حالا این را بگذارید کنار اینکه آخر معلوم نشد اینهایی که در خیابان ها آشوب می کنند طرفداران ایشان هستند یا نه؟! و ما تا به حال ندیدیم و نخواندیم که ایشان این رفتارهای وحشیانه را محکوم کند! چرا؟! 
با این دلایل اگر جناب موسوی در انتخابات پیروز می شدند ما شاهد آغاز یک برخورد خشن و متحجرانه با طیف مخالف ایشان بودیم.
با تمام احترامی که برای ایشان قائلم، متاسفم که باید بگویم: های! آدولف موسوی!
 به نقل از  http://arghavaan.parsiblog.com


88/6/14
6:56 عصر

قوه قضائیه، مهدی هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و اعوان و انصار

بدست عبدالحمید بیات در دسته انتخابات، موسوی، قوه قضائیه

برای روزنوشت سایت، مطلبی آماده کرده بودم با عنوان "قوه قضائیه، در مسیر امتحانی بزرگ" و قرار بود امشب به جای این مطلبی که درحال خواندنش هستید منتشر کنم، اما وقتی خبر خروج مهدی هاشمی رفسنجانی از کشور و رفتنش به انگلیس را شنیدم، در تیتر و مطالبم تغییراتی ایجاد کردم.
در آنچه قرار بود منتشر کنم نوشته بودم:
"... همان‌طور که قبلاً هم گفته بودم، جای برخی از افراد و شخصیت‌ها، در جایگاه متهم در دادگاه رسیدگی به وقایع پس‌از انتخابات خالیست.
همان کسانی که متهمین حاضر در دادگاه، بارها و بارها از آن‌ها به عنوان مسببین و پشتیبانان مالی و تدارکاتی این اغتشاشات نام برده‌اند و خواستار بازخواست از آنان بوده‌اند [همچنین این و این].
ببین کار به کجا کشیده که حتی این افراد، که بازی‌خورده و نردبان آن‌ها بوده‌اند نیز، خواستار محاکمه حامیان و گردانندگان اصلی این وقایع هستند..."

نماینده دانشجویان جامعه اسلامی در محضر رهبر معزز انقلاب چه زیبا گفت:
"اما امروز در میان زندانیان شاهد حضور دانشجویانی نیز هستیم که سال‌های پیش در چنین جلساتی حضور می‌یافتند و نظرات خود را با رهبر معظم انقلاب در میان می‌گذاشتند. در میان این زندانیان، بسیاری نامشان مهدی است، بسیاری از آنها فاطمه نام دارند، نام برخی هم یاسر و فائزه است اما چه سود که پدران آنها از به اصطلاح دانه درشت ها نیستند تا پس از مدت کوتاهی دستگیری دوباره آزاد شوند."

بر طبق اخبار موجود، یکی از متهمین اصلی و از سردسته‌های تدارکاتچی فکری و مالی اغتشاشات پس‌از انتخابات، به لطف آقازاده بودن، فعلاً کشور را ترک کرده و به سرزمین دوست و برادر بعضی از رجال تاریخ ایران، یعنی انگلیس تشریف فرما شده‌اند!

البته سابقه انگلوفیل‌ها در تاریخ معاصر ایران قصه درازی دارد که جای بحثش نیست، اما آنچه مشخص است برخی از آقازاده‌ها و منورالفکران اخیر نیز از همان قماشند و لااقل تنفس در هوای مه آلود لندن را به استنشاق هوای بالای شهر تهران و حتی ویلاهای شمالشان ترجیح می‌دهند!

آقایان قوه قضائیه‌ای!
از آن می‌ترسم که فردا صبح از خواب بیدار شوم و بشنوم که میر حسین موسوی و اعوان و انصار سبز مخملینش! در استودیوی BBC بزله‌گویی می‌کنند!
به نقل از: http://www.bachehayeghalam.ir/diary/011751.php

88/5/11
2:44 عصر

هاله نور آقای موسوی

بدست عبدالحمید بیات در دسته انتخابات، موسوی، تقلب، آشوب

وحید جلیلی

«اگر تقلب بشه، ‌شنبه قیامت می‌شه». ستاد آقای موسوی از حدود ‌یک هفته مانده به انتخابات به میلیشیای خود دستور داده بود ‌این شعار را در خیابان‌ها جیغ بزنند. 
‌از نوع این ‌رفتار‌ها می‌شد ‌دریافت جریانی که آقای موسوی نمایندگی‌اش را به عهده گرفته است ‌به انتخابات فراتر از انتخابات نگاه می‌کند و اهداف دیگری را در سر دارد. 
اگر چه ‌در ایام انتخابات تا حدودی چهره روتوش شده و فرو رفته در هاله‌ای از نور آقای موسوی برای مردم آشکار شده بود که به آن رأی بی‌سابقه و بی‌نظیر در تاریخ انقلاب به رقیب ایشان انجامید، اما شنبه هم ‌قیامت شد: «یوم تبلی السرائر»! 
معجزه 22 خرداد جریان پشت‌سر موسوی را وادار کرد ‌باطن خودش را روز به روز آشکارتر کند. اگر چه تحرکات ‌غیر‌قانونی ‌آنها مشکلاتی ‌را ‌پیش آورد، اما ملت ‌ما تجربیات مهم و حافظه تاریخی الهام‌بخشی ‌در این زمینه دارند و همین تجربه تاریخی خیلی کمک می‌کند که این مسائل اخیر هم به راحتی حل بشود. 
مردم ما مشابه این رفتارها را درسال‌های نخست بعد از پیروزی انقلاب تجربه کرده‌اند. به طور مشخص در 17شهریور و 14 اسفند 59، ‌مردم ما میتینگ‌های پرهیاهوی بنی‌صدر را و پروپاگاند‌ای سیاسی بعد از آن را به یاد دارند. 
اما اینکه چرا آقای موسوی حاضر است برخلاف هرآنچه که در ابتدای ورودش به انتخابات گفته عمل کند و ادعاهایی را که در این مدت مطرح کرد، ‌خودش خلافش را انجام بدهد قابل تحلیل است. آقای موسوی از ابتدا اعلام کرده بود که من برای حفظ «قاعده بازی» به میدان آمده‌ام. 
وی، آقای احمدی‌نژاد را متهم کرد ‌که اهل کرنش در برابر قانون نیست و قانون را دور می‌زند و مهم‌ترین دغدغه مهندس موسوی در سخنرانی‌ها و بیانیه‌هایش اینگونه اعلام می‌شد ‌که او آمده است تا قاعده بازی و روال‌ها و همچنین احترام و اعتبار نهادهای قانونی کشور حفظ بشود. ‌هم در جریان تبلیغات انتخاباتی و هم بخصوص در جریانات روز انتخابات و بعد از اعلام نتایج، ‌به وضوح می‌توان ‌دید ‌که موسوی ‌در ادعایش ‌چقدر صادق بود. 
جدای از بحث‌های روشی، ‌امروز دیگر بخش‌های مهمی از محتوای اندیشه سیاسی آقای میرحسین موسوی و نظام ایده‌آل سیاسی ایشان هم آشکار شده است. 
مصاحبه بسیار مهم روشنفکرترین زن ایران! و نزدیک‌ترین همکار سیاسی آقای میرحسین موسوی یعنی خانم رهنورد با شبکه ‌انگلیسی بی‌بی‌سی یک گفت‌وگوی تاریخی است و مفادش قابل توجه و تحلیل است. ایشان می‌گوید من لُر هستم و آقای موسوی داماد لرستان است. ‌لرها موسوی را نمی‌گذارند و به آقای احمدی‌نژاد رأی بدهند. 
بعد می‌گوید ایشان ترک‌زبان است و آذربایجانی‌ها هیچ وقت فرزند خودشان را نمی‌گذارند و به کس دیگری رأی بدهند. ببینید بعد از 150سال سابقه روشنفکری در ایران، ‌جریان روشنفکری، معیار انتخاب سیاسی ایده‌آل خودش را چگونه طرح می‌کند. ‌کانه ما در دوره ملوک‌الطوایفی هستیم و مردم باید به شکل قبیلگی رأی بدهند و اگر به این شکل رأی ندهند مایه تعجب روشنفکرترین زن ایران و نزدیک‌ترین و پرسابقه‌ترین همکار آقای موسوی می‌شود! 
اگر به این نکات توجه کنیم، ‌می‌بینیم که در اندیشه میرحسین و همراهان روشنفکر او نوعی ارتجاع به مناسبات همگون با تفکر قبیلگی مشاهده می‌شود و مردم خیلی خوب ذات این جریان را شناخته‌اند. 
امروز میرحسین موسوی برای حذف یک چهره سیاسی نمی‌جنگد و درگیری او برخلاف آن ادعایی که می‌گفت من آمده‌ام تا قاعده بازی سیاسی را حفظ بکنم یک درگیری سیاسی نیست. 
‌میرحسین امروز مهمترین دغدغه‌اش سرکوب یک جریان عظیم و عمیق اجتماعی است که به میدان آمده است تا از استحاله انقلاب و نظام جلوگیری کند. 
24 میلیونی که به ضرر اشرافیت سیاسی رأی داده از نگاه جریان روشنفکری و سلطنت‌طلب و غرب‌زده که امروز با هم ائتلاف کرده‌اند، ‌باید در همین نقطه سرکوب شود. 
‌برآوردی که آقای موسوی از شرایط امروز دارد، ‌این است که اگر با مطالبات توده مردم امروز مقابله نشود و جریان ضداشرافیت سرکوب نشود، ‌خیلی بعید است که به این زودی‌ها این فرصت‌ در اختیار جریان روشنفکری مؤتلف با سرمایه‌داری جهانی و داخلی قرار بگیرد. 
آقای موسوی ‌دارد می‌بیند که امروز این جریان عظیم و عمیق اجتماعی در فضای سیاسی کشور، ‌نماینده جدی ندارد. همه به میدان آمده‌اند تا مردمی که پایشان را از گلیم‌شان درازتر ‌کرده‌اند، ‌سرجایشان بنشانند. 
دلیل دیگر سراسیمگی آقای موسوی به عنوان نماینده مجموعه مناسبات غلط، این است که اینها همواره تلاش می‌کردند تا مترسکی را به نام اکثریت خاموش به رخ نظام بکشند و ادعایشان این بود که ما می‌توانیم اکثریت خاموش را به صحنه بیاوریم و از آن طریق مطامع مناسبات اید‌ه‌آل خودمان را حفظ بکنیم، ‌ولی معجزه 22خرداد نشان داد که اتفاقاً اکثریت خاموش آنهایی بودند که دغدغه عدالت داشتند و وقتی که ببینند جریان سرمایه‌داری جهانی برای حمایت یک چهره ظاهراً موجه به صحنه آمده‌اند آنها هم تشجیع و تحریک می‌شوند که به صحنه بیایند و از انقلاب خودشان و آرمان عدالت دفاع بکنند. 
بنابراین در انتخابات‌ آینده هم دیگر اکثریت خاموشی ‌که جریان چپ لیبرال بتواند به آن امید ببندد، ‌وجود نخواهد داشت. 
با وجود این، جریان اشرافیت سیاسی تصمیم گرفته است که در این مقطع با به‌کارگیری همه ابزارهای جنگ روانی از این جهش تکاملی انقلاب اسلامی جلوگیری کند و جریان ارتجاعی را به جامعه تحمیل بکند. 
در این زمینه هم در روزهای آینده خواهیم دید که چگونه جریان اجتماعی عظیم و عمیق برآمده از انقلاب اسلامی جریان متوهم، ‌خودشیفته و ساختارشکن را مثل کفی خواهد شست و برگ زرین دیگری بر حافظه تاریخی ملت انقلابی ایران افزوده خواهد شد.


88/5/11
2:43 صبح

روز است!!!

بدست عبدالحمید بیات در دسته انتخابات، موسوی، تقلب، طنز

اگر الان به آقای موسوی بگویید روز است هزار و یک دلیل و هزار و یک نمودار و شاهد می آورد که نه شب است و این دروغی است که دروغگویان و دولتمردان برای انحراف انقلاب از مسیر امام می‌گویند. بعد اگر در همین حال دست ایشان را بگیرید و خورشید را به عنوان دلیل روز بودن به ایشان نشان دهید سریعا بیانیه صادر می‌کنند و شاید هم نود خورشیدی بسازند که اینها یک ستاره دیگر را به عنوان خورشید اجیر کرده‌اند تا بگویند الان روز است. اگر تمام ستاره‌شناسان را جمع کنید و به ایشان و طرفدارانشان تفهیم کنید که این ستاره همان خورشید است که هم اکنون در آْسمان است ایشان و طرفدارانشان سریعا به خیابانها می‌ریزند و می‌گویند ای مردم ببینید که این دروغگویان چگونه در روز روشن دروغ می‌گویند! بعد اگر به ایشان بگویید که خودت همین الان گفتی که روز روشن پس نشون می‌ده الان روز است می‌بینی که جناب میرحسین اخم‌هایش را در هم می‌کند با انگشت اشاره به سمت شما نشانه می‌رود و میگوید که من اصلا به خاطر همین اخلاق بد است که به صحنه آمدم و می‌گویم الان شب است. خجالت نمیکشه! عکس ناموس جهان (خورشید خانم) را گرفته جلوی من هی می‌گه روز است. من اگر احساس نمی‌کردم که شما دروغ‌گو ها دارید مثل آب خوردن به مردم دروغ می‌گویید که احساس وظیفه نمی‌کردم. مگر این میز ریاست جمهوری چقدر ارزش داره که به خاطرش حاضرید هر تهمتی به من بزنید. من کی گفتم تو روز روشن؟ بعد که دلیل و مدرک واسه ایشان بیاورید که خودت گفتی که در روز روشن، آقای موسوی باز می‌گوید که آقا پرونده سازی نکنید! بعد که به آنها می‌گوییم اگر دلیل دارید که الان روز نیست یک مدرک حداقل ارائه کنید ایشان یا احتمالا حامی ایشان نامه به رهبری می‌نویسند که اگر همین الان اعلام نکنید که شب است دیگر با پیل هم نمی‌توان جلوی این حجم انبوه سیل را گرفت. بعد که رهبری در جواب نامه بیایند و سخنرانی کنند و بگویند که با توجه به اینکه الان ده ساعت مانده تا خورشید غروب کند حتما روز است، باز اگر یک ساعت دو ساعت مانده بود به شب می‌گفتیم شاید شما دلیل قانع کننده‌ای دارید ولی با این شرایط که ده ساعت مانده تا خورشید غروب کند بی‌شک روز است و دیگر به خاطر این قضیه به خیابانها نریزید و ... میرحسین موسوی بیانیه می‌دهد و می‌گوید که ای مردم سبز اندیش! حالا که اینها قبل از اینکه مستندات دقیق ما را در مورد شب بودن بپذیرند و قبل از اینکه شورای نگهبان نظر خود را بگوید پیشاپیش اعلام کرده‌اند که روز است پس راه سبز خود را ادامه دهید و من هم به هیچ وجه زیر بار این قضیه نمی‌روم که روز است و تا آخر خط با شما هستم. بعد که برخی اراذل و اوباش ریختند و بانک و مسجد و غیره را به آتش کشیدند می‌گویند که این تقصیر کسانی است که گفتند روز است و این دروغگویان نخواستند باور کنند که الان شب است..... در همین حالت مردم با دهان باز و سکوتی عجیب در حالی که به خورشید نگاه می‌کنند با خود در این فکر هستند که معنای شب و روز در ذهن آقای موسوی چیست؟
بیست سال از این ماجرا می‌گذرد . انتخابات پانزدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران برگزار می‌شود. میرحسین موسوی پیغام می‌دهد که برای من صندوق سیار بیاورید که امروز بعد از بیست سال می‌خواهم در انتخابات شرکت کنم و سکوت بیست سال گذشته خود را بشکنم تا این دیکتاتورها بفهمند که وقتی خورشید در آسمان است شب است نه روز!

88/5/10
8:23 عصر

افکار عمومی در انتظار مستندات موسوی برای تقلب بزرگ

بدست عبدالحمید بیات در دسته انتخابات، موسوی، تقلب

افکار عمومی در انتظار مستندات موسوی برای تقلب بزرگ
تمام نشده است؛ موسوی باید ادعایش را ثابت کند

اولی: حتماً باید بچه یکی از کله‌گنده‌ها کشته می‌شد تا مسوولان برن ببینن تو بازداشتگاه‌ها چه خبره؟

دومی: درسته. خون اون خدا بیامرز از خون بقیه کشته شده‌های این حوادث تلخ رنگین‌تر نبود و موضوع باید تا انتها بررسی بشه و خلافکارها مجازات بشن ولی خدا از باعث‌و‌بانی‌ ابن آشوبها نگذره
اولی: بله واقعاً. بخصوص اونهایی که تقلب رو طراحی کردند، اونهایی که آراء رو مهندسی کردن و اونهایی که جلوی این کودتا رو نگرفتن
دومی: تو از کجا مطمئنی که در انتخابات تقلب شده؟!
اولی: این سوال مسخره رو بگذار کنار. یعنی تو هنوز هم درباره تقلب شک داری...؟
دومی: اولاً خودت می‌دونی که من به احمدی‌نژاد رای ندادم و تعصبی روی نامزد خاصی ندارم ثانیاً خیلی هم درباره دلایل مدعیان تقلب گسترده در انتخابات مطالعه کردم. جواب‌های وزارت کشور و شورای نگهبان را هم خواندم ولی توجیه و قانع نشدم که تقلب گسترده‌ای صورت گرفته. حالا تو چه دلیلی داری که تقلب شده؟
اولی: برو بابا دلت خوشه. قضیه اظهرمن‌الشمسه. خیابونها رو نمی‌دیدی؟ تظاهرات 25 خرداد رو ندیدی؟ موج سبز رو ندیدی یا اینکه واقعاً کور رنگی گرفتی؟
دومی: اینکه که می‌گی دلیل این نیست که 40 میلیون رایی که به صندوق‌ها ریخته شده نام موسوی درش اکثریت داشته و تقلب شده
اولی: تقلب چیه، کودتا شده. اگه کودتا نشده چرا اس‌ام‌اس‌ها رو شب انتخابات قطع کردن چرا خفقان ایجاد کردن چرا ...
دومی: اولا" اس‌ام‌اس‌ها رو شب انتخابات قطع کردن چون ستاد یکی نامزدها در روز منع تبلیغات داشت با ایجاد جنگ روانی، فضای سالم انتخابات رو به هم می‌ریخت. خوبه که هنوز تو گوشیم نگه داشتمشون بخونم؟ بیا: روسای ستادهای احمدی‌نژاد به ستاد موسوی پیوستند به همه مژده دهید یا اینو گوش کن: کروبی به نفع موسوی کناره‌گیری کرد به همه اطلاع رسانی کنید...
وقتی در روز منع تبلیغات که امکان پاسخگویی به شایعات نیست از پیامک اینطور سوءاستفاده می‌شه خوب نباید جلوش گرفته می‌شد؟ تازه؛ قطع اس‌ام‌اس دلیل تقلب گسترده در انتخاباته؟!
اولی: بله چون ناظران ستاد موسوی قرار بود با اس ام اس تقلبا رو به ستاد مرکزیش خبر بدن.
دومی: خوب وقتی پیامک قطع شد چرا با تلفن خبر ندادن؟ یا اصلا چرا این 40هزار ناظر موسوی پای صندوقها، مدارک تقلب را در ایامی که شورای نگهبان هی درخواست مدارک می کرد، ارائه نکردند؟ یه سوال. چرا موسوی که مدعی تقلب بود بجای اینکه اسناد و ادله اش رو ببره به ناظر قانونی انتخابات، هواداراشو به به خیابانها کشید؟
اولی: به کدوم ناظر؟ شورای نگهبانی که دبیرش در نماز جمعه از احمدی‌نژاد طرافداری کرده و 2 تا عضو ها شم معاون احمدی نژادن؟ بره از تقلب احمدی نژاد به الهام شکایت کنه یا خانم الهام؟!!
دومی: نمی خوام از این کار شورای نگهبان یا احمدی نژاد دفاع کنم ولی مگر موسوی قبل از ثبت نام در انتخابات نمی دونست که قانون انتخابات چیه و اعضای شورای نگهبان کیا هستن؟ اینکه تو میگی یعنی اینکه کسی وارد بازی بشه و بگه اگه من برنده نشم، داور یکطرفه قضاوت کرده!
اولی: این چرت و پرت ها چیه؟ مساله واضح‌تر از این حرفهاست. ضمنا الان دیگه بحث تقلب تموم شده و کار از این حرفها گذشته
دومی: نخیر اتفاقاً بحث تقلب تموم نشده. تو قرار بود دلیل بیاری که اکثریت مردم ایران، نه تهران به کس دیگری رای دادن و در یک تقلب گسترده نتیجه معکوس اعلام شده. این رو ثابت کن
اولی: خوب این که معلومه. اثبات کردن نداره همه می‌دونن. خودتم می‌دونی
دومی: نخیر نمی‌دونم. تو قرار بود دلیل بیاری
اولی: دلیل می‌خواهی؟ بگو ببینم اگه تقلب نشده چرا اطرافیان موسوی را دستگیر کردن؟ چرا بهش اجازه تجمع نمی‌دن؟ چرا مردم رو می‌زنن؟
دومی: تند نرو پیاده شو با هم بریم. یکجوری می‌گی انگار طرافداری موسوی، همه مردم هستند. درسته که بخشی از مردم در انتخابات طرافداری آقای موسوی بودن اما کی می‌گه مردم طرفدار موسوی‌اند؟ ضمناً کسایی که اتوبوس و سطل آشغال آتیش می‌زنن و به خودپردازهای بانکی صدمه می‌زنن حتماً مردم نیستند چون مردم از این کارها بیزارن
اولی: تظاهرات میلیونی 25 خرداد رو هم که لابد کور بودی؟ نکنه شبا هم کری و الله اکبرها و مرگ بر دیکتاتور ها رو نمی‌شنوی؟
دومی: نخیر کور و کر نیستم. تظاهرات خیابان آزادی خیلی هم پر جمعیت بود این قابل انکار نیست ولی یادت باشه که هم نظر سنجی‌های قبل از انتخابات نشون می‌داد و هم نتیجه انتخابات در تهران نشون داد که در پایتخت، موسوی رای بیشتری داره بنابر این کشوندن یه جمعیت بزرگ به خیابونا برای موسوی خیلی هم نباید سخت باشه. درباره الله اکبر شبانه هم تا اونجایی که من میبینم و میشنوم شبا هم در بین 100 تا خونه توی کوچه ما 2 ـ3 تا بچه و یکی دو تا مرد حدود ساعات ده و ربع شب الله و اکبر می‌گن شاید تو جمعیت محله‌ ما (یوسف‌آباد شمالی) 2 درصد هم نیستن. تو قرار بود برای اثبات تقلب در انتخابات مدرک بیاری
اولی: مدرک اونقدر زیاده که اصلاً خنده داره که مدرک می‌خواهی. این بحث‌ها تموم شدس...
دومی: نخیر تموم نشده نباید هم بشه. چون اگه نتونین اثبات کنین که تقلب شده،‌ همه این مصیبت‌ها و خونهای بعد از 22 خرداد می‌افته گردن نامزد شما که بی‌دلیل، ادعایی رو مطرح کرد و هیچوقت هم نتونست اثبات‌اش کند.
اولی: دلیل شو گفت در 9 تا بیانیه هم گفت ولی شما خفه‌اش کردید
دومی: ولی شورای نگهبان به تک‌تک شواهدی که ارایه کرده بود جواب داد به نظر من هم جوابش تقریباً منطقی بود
اولی: مشکل تو اینه که منطق نمی‌دونی چیه. شورای نگهبان که دو عضوش معاون رییس جمهور هستن می‌خواستی بیطرف باشد؟ می خواستی تقلب رو تایید کند؟
دومی: گفتم که، اینکه احمدی‌نژاد حقوقدانای شورای نگهبان مثل الهام و عزیزی رو برد توی دولت و بهشون پست داد کار خیلی خیلی غلطی کرد ولی این هم دلیل نمی‌شه که تقلب گسترده شده و نتیجه ای که اعلام شد با او چه که در صندوقها ریخته شد یکی نبوده
اولی: ببینم اصلاً تو چه دلیلی می‌خواهی تا واست بیارم؟ من که هر چه دلیل و شاهد و مدرک میارم تو که حرف خودتو می‌زنی
دومی: ببین آقا جون حدود 45 هزار صندوق در سراسر کشور وجود داشته سر هر صندوق هم اقلاً 10 نفر بودن که اغلب معلم بودن و همگی صورتجلسه شمارش آرا رو امضا کردن تو برای اثبات تقلب باید مدرکی بیاری که آرای اعلام شده وزارت کشور درباره تک‌تک صندوق‌ها با اونچه معلم‌ها شمردن و امضا کردن متفاوت بوده. درسته.
اولی: فرض که درسته. این که معلومه!
دومی: ببین: اگه تقلب گسترده شده باشه و به قول شما ها صحنه‌ آرایی و شعبده بازی و مهندسی آرا اتفاق افتاده باشه، این کار یا باید از پایین به بالا انجام شده باشه یا از بالا به پایین.
از پایین به بالا یعنی همه این 450 هزار تا معلم با هم دست به یکی کردن تا رای‌های موسوی رو بنام احمدی‌نژاد بخونن درسته؟
اولی: معلم ها و ناظرهای صندوق کارشونو درست انجام دادن. مشکل در وزارت کشور بوده که آرای شعبه‌ها رو با هم جمع می‌زده. شعبده بازی و مهندسی آرای اونجا انجام شده.
دومی: خیلی خوب پس تو می‌گی تقلب گسترده که ادعا شو داری از پایین به بالا نبوده، از بالا به پایین بوده
اولی: بله اینو همه می‌دونن که از عصر جمعه تا صبح شنبه مشغول جور کردن 24 میلیون رای به نفع احمدی نژاد بودن
دومی: باشد البته برای این حرفت سند نیاوردی ولی خوب فرض کنیم حرفت درست باشد یعنی توی وزارت کشور نشستن و 24 میلیون رای احمدی‌نژاد رو بین حدود هزار شهر و 45 هزار صندوق تقسیم کردن بله؟ تقلب اینطوری اتفاق افتاده؟
اولی: دقیقاً. این همون چیزیه که موسوی اسمشو گذاشت شعبده بازی و صحنه‌آرایی دیدی به حرفم رسیدی!
دومی: صبر کن. تو که چیزی را اثبات نکردی. من می‌گویم فرض کن این اتفاق که تو می‌گویی افتاده باشد. حالا بیا ببین که در انتخابات امسال برای اولین بار در 30 سال گذشته آمار تک‌تک صندوقها رو اعلام کردن. اگه تقلب گسترده اتفاق افتاده باشد و به قول تو از بالا به پایین بوده، یعنی آمار واقعی شمارش آرای صندوقها که معلم‌ها صورتجلسه و امضا کردن، یه چیز دیگه‌ای بوده و آماری که وزارت کشور اعلام کرده یه چیز دیگه‌ای. بله؟
اولی: همینطوره. آرای صحیح رو بردن یه جایی معدوم یا نمی‌دونم قایم کردن. اینکه وزارت کشور اعلام کرده جعلیه. دانشجو و محصولی توی اتاقشون درست کردن.
دومی: خیلی خوب اگه آما وزارت کشور جعلیه تو بمن بگو ببینم چرا یکی از این 450 هزار تا معلم که رای هارو شمردن و صورتجلسه صندوقهاشونو امضا کردن، نگفته آمار صندوق ما این نبود که وزارت کشور اعلام کرده؟
اولی: خود معلومه. برای اینکه از جونشون می‌ترسن!
دومی: یعنی 450 هزار تا معلم و مدیر مدرسه و معتمد محلی و روستایی در سراسر کشور همگی معتقدند که آماری که جمعه شب 22 خرداد صورتجلسه و امضا کردن با آماری که وزارت کشور اعلام کرده مغایرت دارد؟!!
اولی: ببین آقا جون. خودتم که می‌دونی بحث تقلب تموم شده. اصلاً بحث مون درباره کشته ها و بازداشتگاهها بود الکی ما رو وارد این بحث‌ها کردی.
دومی: خدا کسایی رو که جونشونو از دست دادن رحمت کنه و به خانوارهایی داغدارشون صبر بده و کسی رو هم که این آتیش رو به پا کرد و باعث و بانی این درگیری ها شد هر چه زود تر رسوا کنه
اولی: خیلی ببخشید ولی مثل اینکه ما بدهکار هم شدیم؟

دومی: جنابعالی که نه ولی آقای موسوی تا وقتی ادعای جنجال بر انگیزش را اثبات نکند، حداقل جواب یک سوال رو به افکار عمومی بدهکار است و

آن اینکه بدون داشتن دلیل و مدرک، چرا نتیجه انتخابات را متقلبانه دانست و این آتش را روشن کرد.

http://alef.ir/1388/content/view/50512/


88/5/10
7:21 عصر

تقلب شد خودم دیدم!!

بدست عبدالحمید بیات در دسته موسوی، تقلب

تقلب شده . الکی هم فضا رو احساساتی نکنید .
من خودم شاهدم تقلب شد. عکسش رو هم گرفتم برای آقای موسوی فرستادم وایشون هم حتما به شورای نگهبان منتقل کردند و این عکس بی شک "محکمترین" دلیل آقای موسوی برای تقلب در انتخابات بود.
در این عکس یک نفر در حین نوشتن نام نامزد مورد نظر در تعرفه ، داشت از روی دست نفر بقلی نگاه میکرد.!
این تقلبه دیگه...
ماهم زمان مدرسه این کارو میکردیم میگفتن تقلب کردی.
باز هم بگید تقلب نشده..
موسوی دلایل به این محکمی داره.