جهانی سازی اصطلاحی است که چند سالی زیاد به گوشتان رسیده ولی در مورد جزویات آن باید باید بیشتر آگاهی پیدا کنید.
این واژه بیشتر توسط دولت های غربی بکار برده می شود.منظور از جهانی سازی تبدیل کشور ها به یک کشور جهانی بزرگ می باشد(دهکده جهانی)به این معنی که باید فرهنگ های متفاوت در فرهنگ و ایدئولوژی برتر(ایدئولوژی غربی)محو شوند.ریشه این تفکر که البته به این صراحت بیان نمی شود،در دوران رنسانس است.تاریخ نگاران اروپایی سعی کردند تاریخ جهان را براساس تاریخ اروپا بنویسند و جامعه شناسان اروپایی نیز ادعا کردند که نظریاتشان در مورد مردم سراسر جهان صادق است.جالب اینکه بسیاری از روشنفکران کشورهای در حال توسعه نیز چنین تفکراتی را قبول کرده و تلاش می کردندو می کنند کشورهای خود را بر اساس همان تفکرات اداره کنند و در دانشگاه ها نیز با اصرار تمام مطالب کتب غربی را تدریس می کنند(به جوامعی چون ایران،لبنان،افغانستان و همچنین لژ های فراماسونری توجه داشته باشید)آن قدر در دانشگاهها بر مطالب غربی تاکید می شود که شاید اشتباه نباشد که آنها را ((لژهای فراماسونری مدرن)) بنامیم.جهانی سازی یعنی مدیریت و سیاست گذاری کشورها به نحوی که همه شئون آنها به غربی ها شبیه بشود.این مسئله به قدری جدی است که آخرین گردهمایی کشورهای غیر متعهد در مورد تعدد فرهنگ ها برگزار شد که در واقع اعتراضی به جهانی سازی تلقی می شود.
جهانی سازی در ایران:در دوران طاغوت پدیده جهانی سازی با فعالیت گسترده دولت وقت بسیار واضح بود به حدی که موجب اتحاد عوامل غیر اسلامی(ملی گراها)با عوامل اسلامی جهت سرنگونی حکومت شد که البته پس از مدتی از هم جدا شدند.
پس از انقلاب تلاش زیادی برای مقابله با این مسئله انجام شد(کارهایی چون انقلاب فرهنگی)که البته به دلایل مختلف از نظر من با شکست نسبی مواجه شده است هر چند این تلاش انقلاب به صورت آرام و بی سر وصدا ادامه دارد.در هر صورت هر کشوری برای رسیدن به اهداف خود نیازمند اندیشمندانی است که بتوانند برای آن اهداف تئوری طراحی کرده و آن تئوری ها را اجرا کنند در اوج نیاز کشور ما به چنین افرادی موج گسترده ترور اندیشمندان آغاز شد و نظریه پردازان انقلاب چون بهشتی،باهنر،مطهری و...یکی پس از دیگری ترور شدند.همزمان با مصیبت ها مسئله دفاع از میهن نیز فرصت کارهای ریشه ای برای رها شدن از سیستم جهانی سازی را از ما گرفته بود.
پس از جنگ،دوران سازندگی آغاز شد که متاسفانه ویرانگری شدیدی در عرصه های مختلف بوجود آورد.در این دوره افراد انقلابی و رزمندگان جنگ به جرم اینکه در جبهه ها فرصت تحصیلات دانشگاهی نداشته اند و بی سواد! هستند از عرصه های حکومتی طرد شدند و به جای آن ها تکنوکرات های بزدلی که در دوران نیاز کشور به آن ها،در اروپا مشغول تحصیل(بخوانید فرار)بودند وارد حکومت شدند.نتیجه بسیار واضح است:افرادی که برای کشور خود ارزش چندانی قائل نبودند قطعا ریشه اقتصاد و صنعت و دانشگاههای مارا بر اصول جهانی سازی قرار دادند....
در دوران اصلاحات،شخصیت هایی با ظاهر اسلامی و سوابق انقلابی که در عین حال از گذشته خود(کمک به انقلاب)پشیمان بودند توانستند حکومت را در دست گرفته و به جبران گذشته ها بپردازند!!!این قشر حداکثر توان خود را در استحاله انقلاب و فروپاشی از درون قرار دادند و نوک پیکان حملات آن ها دین اسلام بود(توهین به اهل بیت در نشریه ها،حمله به ولایت فقیه،مد سازی لباس هایی با آرم صلیب،مقابله کنترل شده با مفاسد اجتماعی به نحوی که باعث گسترش آن ها شدو...از نشانه های این اقدامات پشت پرده است)
جهانی شدن:به این معنی است که دولت های دارای نظریات مدیریت جهان(شوروی سابق،امریکا،ایران)تلاش می کنند شعارهای خود را یه نحوی به جهانیان برسانند که افراد دهکده جهانی سعی کنند خود و حکومت هایشان را شبیه آنها کنند.به طور مثال شعار ما در مورد آزادی فلسطین با اعلام روز جهانی قدس جهانی شد ومردم اکثر کشور های اسلامی و حتی حکومت هایشان را تحت تأثیر قرار داد.یا حکم امام(ره)در مورد اعدام سلمان رشدی مردم مسلمان و غیر مسلمان و حتی علمای سنی را تحت تاثیر قرار داد.
جهان سازی:مرحله بعد از جهانی شدن،جهان سازی است به این معنی که شما وقتی توانستید شعارهای خود را جهانی کنید و مردم دنیا یا برخی کشور ها پیام شما را پذیرفتند و قت آن است که بر اساس آن شعار ها جهان بسازی
از نظر من کشور انقلابی ما با همه مسائل و موانع و مشکلات در حال گذار از جهانی سازی به جهانی شدن است.فعالیت های دولت نهم در برقراری روابط اقتصادی-فرهنگی با کشورهایی که تا حدی شعار ما را قبول کرده اند،پشتیبانی از مبارزان سراسر جهان و از همه مهمتر سخنان آقای احمدی نژاد در مورد لزوم تغییر نظام های بین المللی نشانه های بسیار خوبی از جهانی شدن ماست.
تذکر: 1.همان طور که در بالا گفتم برای رسیدن به آرمان های کشور باید کار علمی انجام دهیم و این همان کلام مؤکد و مکرر رهبر انقلاب(حفظه الله)در مورد لزوم تولید علم است.پس برادرم قلم بردار و لشکر فرعون در آب ریز
2.هرگز فکر نکنی اسلام نیازمند توست بلکه من و تو شبیه آن کسی هستیم که از شدت ارادت به امیرالمومنین(ع)در دوران قحطی شهر خود کوزه ای پر از آب کرد و برای آن حضرت برد غافل از اینکه ایشان در بین دو رود دجله و فرات هستند وآب گوارا دارند.